alopecia

/ˌæləˈpiʃiə//ˌæləˈpiʃiə/

ریزش مو، طاسی، داالثعلب، داءالثعلب

جمله های نمونه

1. Evidence - based treatment of alopecia areata . [ comment ] .
[ترجمه گوگل]درمان مبتنی بر شواهد آلوپسی آره آتا [ اظهار نظر ]
[ترجمه ترگمان]درمان مبتنیبر شواهد of areata [ comment ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The main adverse effects included leukopenia, alopecia and myalgia.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی اصلی شامل لکوپنی، آلوپسی و میالژی بود
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی اصلی شامل leukopenia، alopecia و myalgia بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Male-pattern Alopecia (MPA) is a gradualness alopecia of calvaria, temporal and forehead, is liable to occur male between 20 to 40, it is a common skin disease in clinic, has high incidence.
[ترجمه گوگل]آلوپسی با الگوی مردانه (MPA) یک آلوپسی تدریجی استخوان گیجگاهی، گیجگاهی و پیشانی است که در مردان بین 20 تا 40 سالگی ایجاد می شود، یک بیماری پوستی شایع در کلینیک است، شیوع بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]alopecia Male (MPA)، آرامی alopecia از calvaria، موقت و پیشانی است که ممکن است بین ۲۰ تا ۴۰ سالگی رخ دهد، این یک بیماری رایج پوست در کلینیک است که شیوع بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conversely, severe androgenetic alopecia conferred a 6-fold higher risk of metabolic syndrome compared to moderate androgenetic alopecia after adjusting for age, family history, and smoking status.
[ترجمه گوگل]در مقابل، آلوپسی آندروژنتیک شدید پس از تنظیم سن، سابقه خانوادگی و وضعیت سیگار کشیدن، خطر ابتلا به سندرم متابولیک را در مقایسه با آلوپسی آندروژنتیک متوسط، 6 برابر افزایش داد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، androgenetic alopecia شدید، در مقایسه با androgenetic androgenetic moderate پس از تنظیم سن، سابقه خانوادگی، و وضعیت کشیدن سیگار، خطر بالاتری از سندروم متابولیک را به ۶ برابر افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Androgenetic Alopecia or pattern baldness is the most common type.
[ترجمه گوگل]آلوپسی آندروژنتیک یا طاسی الگو شایع ترین نوع آن است
[ترجمه ترگمان]Androgenetic alopecia یا طاسی الگوی رایج ترین نوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But alopecia, an autoimmune disorder, had left her with just a few tufts and a shaken self-image.
[ترجمه گوگل]اما آلوپسی، یک اختلال خودایمنی، او را تنها با چند تافت و یک تصویر متزلزل از خود رها کرده بود
[ترجمه ترگمان]اما alopecia، بیماری خود ایمنی، او را با چند دست و یک تصویر لرزان تنها گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: Nine patients with large area cicatricial alopecia were treated by axial scalp flap expansion.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 9 بیمار مبتلا به آلوپسی سیکاتریشال با ناحیه وسیع با گشاد شدن فلپ پوست سر تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۹ بیمار با ناحیه بزرگ cicatricial alopecia با گسترش ضربه سر محوری مورد درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Treatment of alopecia areata partim universalis with efalizumab.
[ترجمه گوگل]درمان آلوپسی آره آتا پارتیم یونیورسالیس با افالیزوماب
[ترجمه ترگمان]درمان of areata partim universalis با efalizumab
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. WBC descent, vomitus and alopecia in treatment group were superior to control group ( P 0. 01 ).
[ترجمه گوگل]نزول WBC، استفراغ و آلوپسی در گروه درمان نسبت به گروه کنترل برتری داشت (01/0 P )
[ترجمه ترگمان]نژاد WBC، vomitus و alopecia در گروه درمان از گروه کنترل (P ۰)برتری داشتند ۰۱)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Part of diabetes, pernicious anemia, acid deficiency, hyperthyroidism, alopecia areata patients can also with vitiligo.
[ترجمه گوگل]بیماران دیابتی، کم خونی خطرناک، کمبود اسید، پرکاری تیروئید، آلوپسی آره آتا نیز می توانند مبتلا به ویتیلیگو باشند
[ترجمه ترگمان]بخشی از دیابت، کم خونی خطرناک، کمبود اسید، hyperthyroidism، و بیماران areata می توانند با vitiligo نیز همراه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chronically sick pigs often suffer from a partial alopecia characterized by a thinning of the bristles.
[ترجمه گوگل]خوک های بیمار مزمن اغلب از آلوپسی جزئی رنج می برند که با نازک شدن موها مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]pigs بیمار معمولا از یک alopecia جزیی که با نازک شدن موها مشخص می شود، رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other potential side effects of colchicine include bone marrow depression, hepatotoxicity, alopecia, neurologic disturbances, and renal damage.
[ترجمه گوگل]سایر عوارض جانبی احتمالی کلشی سین شامل افسردگی مغز استخوان، سمیت کبدی، آلوپسی، اختلالات عصبی و آسیب کلیوی است
[ترجمه ترگمان]دیگر اثرات جانبی بالقوه of شامل افسردگی مغز استخوان، hepatotoxicity، alopecia، اختلالات عصبی و آسیب کلیوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To avoid or reduce the resulted scalp scar, alopecia, operation trauma and the length of recovery and other complains in the traditional frontotemporal-face lifting.
[ترجمه گوگل]هدف برای جلوگیری یا کاهش اسکار پوست سر، آلوپسی، ترومای عمل و طول دوره نقاهت و سایر شکایات در لیفت صورت سنتی فرونتومپورال
[ترجمه ترگمان]هدف برای اجتناب از کاهش یا کاهش اثر زخم سر، alopecia، ضربه روحی و طول ریکاوری و دیگر شکایت در سیستم سنتی بلند کردن صورت سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although a number of treatments are effective in arresting androgenic alopecia, they are not FDA approved for use in women with alopecia, nor in hirsutism.
[ترجمه گوگل]اگرچه تعدادی از درمان ها در مهار آلوپسی آندروژنیک موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان مبتلا به آلوپسی و هیرسوتیسم مورد تایید نیستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه تعدادی از درمان ها در دستگیری androgenic alopecia موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان با alopecia، و نه در پرمویی، تایید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• baldness, hair loss

پیشنهاد کاربران

آلوپسی یک واژه عمومی به معنی کاهش موی سر یا هر قسمتی از بدن به هر علتی است. آلوپسی علل متفاوتی مانند هورمونی، خودایمنی، عوارض داروهایی مثل آلبندازول که در آلودگی با کرمک استفاده می شود و کم خونی و ژنتیک و در بیشتر موارد عامل اصلی ریزش مو پوست سر چرب است و دیگر عوامل دارد.
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: داءالثعلب ، علامه گفته است که این بیماری سبب ریزش مویهای سر آدمی شود بجهت مواد صفراویه یا مرة سوداء که با صفراء آمیخته شده باشد و همان سبب وعلت تباهی مو و ریزش آن گردد.

بپرس