شیرین رضایی
مطابق با
مطابق با
در تأیید نظرات سایر دوستان:
رسمی: شبیه به. . . ، مطابق با . . . ، مثلِ. . .
محاوره: تو مایه های. . . ، تو این مایه ها . . .
رسمی: شبیه به. . . ، مطابق با . . . ، مثلِ. . .
محاوره: تو مایه های. . . ، تو این مایه ها . . .
تو مایه های
Kimchi is a Korean food along the lines of lettuce
کیمچی یه غذای کره ایه که تو مایه های کاهو هست
کیمچی یه غذای کره ایه که تو مایه های کاهو هست
حول محور
مشابه به
تقریبا مشابه/مطابق/هم راستا/هم سو/همخوان/سازگار با
حدوداً همون چیزی که
مثل/شبیه چیزی بودن ( حدودی )
یه چیزی تو مایه های چیز دیگر بودن
مثل/شبیه چیزی بودن ( حدودی )
یه چیزی تو مایه های چیز دیگر بودن
( اصطلاح ) :
1 - به طوری که پیشتر ذکر/اشاره شد
2 - تقریباً شباهت داشتن به چیزی
3 - برای بیان نتیجه یا خلاصه چیزی
نکته: با along the line که اصطلاح دیگری است اشتباه گرفته نشود!
https://idioms. thefreedictionary. com/along the lines of
1 - به طوری که پیشتر ذکر/اشاره شد
2 - تقریباً شباهت داشتن به چیزی
3 - برای بیان نتیجه یا خلاصه چیزی
نکته: با along the line که اصطلاح دیگری است اشتباه گرفته نشود!