along come

پیشنهاد کاربران

پیدا شدن ، ظاهر شدن، سر و کله کسی پیدا شدن
مثلا:
…along come people who
آدم هایی پیدا می شوند که…
1.
arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن
"a chance like this doesn't come along every day"
2.
make progress; develop. پیشرفت کردن، توسعه، بسط، ارتقا، تفوق، رشد کردن
"he's coming along nicely"
آدرس اینستا 504ewords
تا اینکه سر و کله ی فلانی پیدا شد
ظاهر شدن
همراه امد

بپرس