alluvium

/əˈluːviəm//əˈluːviəm/

معنی: رسوب، ابرفت، ته نشین
معانی دیگر: آبرفت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: alluvia, alluviums
• : تعریف: sand, soil, gravel, or the like deposited by moving water, as along a river bed. (Cf. eluvium.)

- Alluvium often produces fertile soil.
[ترجمه گوگل] آبرفت ها اغلب خاک حاصلخیز تولید می کنند
[ترجمه ترگمان] Alluvium اغلب خاک حاصل خیز را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The soils are developed on marine or estuarine alluvium found between the normal high-water mark and the limit of highest spring tides.
[ترجمه گوگل]خاک ها بر روی آبرفت های دریایی یا دهانه رودخانه ای که بین علامت معمولی پر آب و حد بالاترین جزر و مد بهار یافت می شود، توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]خاک بر روی آب های دریایی یا estuarine شکل می گیرد که بین نقطه اوج سطح آب و محدوده بالاترین جزر و مد بهاره یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Usually floodplains are not veneers of alluvium explicable by lateral channel movements, but considerable thicknesses smoothing over more complex relief.
[ترجمه گوگل]معمولاً دشت‌های سیلابی روکش‌های آبرفتی نیستند که با حرکات کانال جانبی قابل توضیح باشند، بلکه ضخامت‌های قابل‌توجهی بر روی نقش برجسته‌های پیچیده‌تر هموار می‌شوند
[ترجمه ترگمان]معمولا floodplains با استفاده از حرکات کانال افقی امکان پذیر نیست، اما ضخامت قابل توجهی نسبت به تسکین پیچیده بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The soils are developed on freshwater alluvium.
[ترجمه گوگل]خاک ها بر روی آبرفت های آب شیرین توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]خاک در آب های شیرین ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Plant area was distributed over Quaternary system alluvium and deposit of oxbow lake facies, base rock is Tertiary red rock.
[ترجمه گوگل]سطح گیاه بر روی آبرفت های سیستم کواترنر و نهشته رخساره دریاچه اکسبو پراکنده شده است، سنگ پایه سنگ قرمز ترشیاری است
[ترجمه ترگمان]مساحت Plant بر روی سیستم چهارتایی نقره و رسوب of دریاچه oxbow توزیع شد و سنگ پایه تخت قرمز سوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The upper part of the main river alluvium in modern times, the lower the pour - shaped alluvium.
[ترجمه گوگل]قسمت بالایی آبرفت رودخانه اصلی در دوران معاصر، پایین تر از آبرفت های ریزشی شکل
[ترجمه ترگمان]قسمت بالایی رودخانه اصلی در دوران مدرن شکل می گیرد و the شکل موج را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Cruor Alluvium event in Deathtoll will now progress properly.
[ترجمه گوگل]رویداد Cruor Alluvium در Deathtoll اکنون به درستی پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رویداد Cruor Alluvium در Deathtoll اکنون به درستی پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This saphire deposit is occurred in the Holocene alluvium.
[ترجمه گوگل]این رسوب یاقوت کبود در آبرفت هولوسن رخ داده است
[ترجمه ترگمان]این رسوب saphire در رسوب Holocene رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using open cut excavation where possible, Nuttall has moved about 2000 cu m of alluvium and gravel.
[ترجمه گوگل]ناتال با استفاده از حفاری برش باز در صورت امکان، حدود 2000 متر مکعب آبرفت و شن جابجا کرده است
[ترجمه ترگمان]Nuttall با استفاده از قسمت خاکبرداری باز در جایی که امکان پذیر است، حدود ۲۰۰۰ متر مکعب of و ریگ را جابجا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A broad, gently base of a steeper slope, often covered with alluvium, formed primarily by erosion.
[ترجمه گوگل]یک پایه وسیع و ملایم از یک شیب تندتر، که اغلب با آبرفت پوشیده شده است، که عمدتاً در اثر فرسایش ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]دامنه وسیعی از شیب تندتر که اغلب با alluvium پوشانده می شود، عمدتا با فرسایش تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The angle dimension parameters of surface movement, tokens of space shape, are analyzed in this paper based on the observation data of strip mining under thick alluvium and thin bedrock.
[ترجمه گوگل]پارامترهای ابعاد زاویه حرکت سطح، نشانه‌های شکل فضا، در این مقاله بر اساس داده‌های مشاهداتی استخراج نواری در زیر آبرفت ضخیم و سنگ بستر نازک تحلیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پارامترهای بعد زاویه حرکت سطحی، نشانه شکل فضا، در این مقاله براساس داده های مشاهده of در زیر سنگ بس تر ضخیم و سنگ بس تر نازک مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Examples of application of the method include the results of a regional water and alluvium study.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از کاربرد روش شامل نتایج یک مطالعه آب و آبرفت منطقه ای است
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از کاربرد این روش شامل نتایج یک مطالعه آب و آب منطقه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The soil is classified to tidal sandy soil, derived from river alluvium with sandy loam texture.
[ترجمه گوگل]خاک به خاک شنی جزر و مدی طبقه بندی می شود که از آبرفت رودخانه با بافت لومی شنی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]خاک به خاک ماسه ای جزر و مد طبقه بندی می شود که از alluvium رودخانه ای با بافت شنی شنی گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many mining engineering subjects are established on geologic condition of alluvium.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رشته های مهندسی معدن بر اساس شرایط زمین شناسی آبرفت ها ایجاد شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موضوعات مهندسی معدن در شرایط زمین شناسی of پایه ریزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Examples of application of the method the results of a regional stream water and alluvium study.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از کاربرد روش نتایج یک مطالعه آب و آبرفت منطقه ای
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از کاربرد روش استفاده از روش آب جوی منطقه ای و مطالعه alluvium
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسوب (اسم)
alluvium, sediment, fouling, sinter, tartar, condensate, residuum, dreg

ابرفت (اسم)
illuviation, alluvium

ته نشین (اسم)
residual, alluvium, sediment, tartar, deposit, residue, lees, dreg

تخصصی

[عمران و معماری] آبرفت - مواد آبرفتی - مصالح رسوبی - زمین رسوبی - گل رسوبی
[نساجی] رسوب - ته نشین
[آب و خاک] آبرفت، نهشته آبرفتی

انگلیسی به انگلیسی

• mud or sand deposited by flowing water

پیشنهاد کاربران

آبرفت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : alluvium
✅️ صفت ( adjective ) : alluvial
✅️ قید ( adverb ) : _
alluvium ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: آبرفت
تعریف: مواد آواری سستی که در نتیجۀ جریان آب های جاری نهشته می‏شود
[زمین شناسی و جغرافی]
آب آورد ، آب آورده

بپرس