alluvial fan


پنجه ی آبرفتی (توده ی آبرفتی کم شیب که در جاهایی که رودخانه کم کم آهسته می شود تشکیل می گردد)

جمله های نمونه

1. There was deposition in large alluvial fans stretching out from the mountains in the south and the north-east into the flat plain.
[ترجمه گوگل]در مخروط افکنه‌های بزرگی که از کوه‌های جنوب و شمال شرقی به سمت دشت هموار کشیده شده بودند، رسوب‌گذاری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در alluvial وسیعی که از کوه ها در جنوب و شمال شرقی به دشت هموار امتداد داشتند، رسوب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Geologically, this area is an alluvial fan of a giant rock slide of granitic gneisses.
[ترجمه گوگل]از نظر زمین شناسی، این منطقه آبرفتی یک سرسره سنگی غول پیکر از گنیس های گرانیتی است
[ترجمه ترگمان]Geologically، این منطقه یکی از fan slide سنگی بزرگ of gneisses است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Must we really clamber up every alluvial fan, map every desert canyon, and slap a name on every dry lake and rocky outcropping?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً باید از هر مخروط افکنه ای بالا بریم، از هر دره بیابانی نقشه برداری کنیم، و نامی بر هر دریاچه خشک و رخنمون سنگی بگذاریم؟
[ترجمه ترگمان]ما واقعا باید از هر پنکه سقفی استفاده کنیم، نقشه هر کوه desert را نقشه بزنیم و به نام هر دریاچه خشک و سنگی سیلی بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The probability curves of alluvial fan conglomerate reservoir have the characteristics of coarse - grained, wide - range and low - slope.
[ترجمه گوگل]منحنی‌های احتمال مخزن کنگلومرای مخروط افکنه‌های آبرفتی دارای ویژگی‌های درشت - دانه‌دار، وسیع - برد و شیب کم است
[ترجمه ترگمان]منحنی احتمال of conglomerate، شامل ویژگی هایی از ریز دانه، گستره وسیع و کم شیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The facies includes alluvial fan, fan - delta, offshore lake, shallow lake and deep lake facies.
[ترجمه گوگل]رخساره شامل مخروط افکنه، پنکه - دلتا، دریاچه فراساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره دریاچه عمیق است
[ترجمه ترگمان]رخساره های رسوبی شامل alluvial، fan، دریاچه ساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره های عمیق دریاچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main sedimentary system includes fluvial, delta, alluvial fan and lake facies.
[ترجمه گوگل]سیستم رسوبی اصلی شامل رخساره های رودخانه ای، دلتا، مخروط افکنه و دریاچه است
[ترجمه ترگمان]سیستم رسوبی اصلی شامل fluvial، دلتا، alluvial alluvial و رخساره های lake می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Based on the causer analysis, the Paleogene alluvial fan is proposed as piedmont alluvial fan sourced by the carbonate hinterland under a dry climate.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل عامل، مخروط افکنه Paleogene به عنوان مخروط افکنه پیمونت که توسط مناطق داخلی کربناته تحت آب و هوای خشک منشأ می گیرد، پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجزیه و تحلیل causer، مخروط افکنه Paleogene به عنوان fan piedmont که از hinterland کربنات تحت شرایط آب و هوای خشک سرچشمه گرفته است، پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Jurassi reservoir in Wu-Xia area is dominated by lithic sandstone and feldspathic litharenite under alluvial fan, fan delta and braided river sedimentary environments.
[ترجمه گوگل]مخزن ژوراسی در منطقه Wu-Xia تحت سلطه ماسه سنگ سنگی و لیتارنیت فلدسپاتیک تحت مخروط افکنه، دلتای بادبزن و محیط‌های رسوبی رودخانه بافته شده است
[ترجمه ترگمان]مخزن Jurassi در منطقه وو - Xia تحت کنترل lithic sandstone و feldspathic litharenite تحت مخروط افکنه، دلتا fan و محیط های رسوبی رودخانه ای می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are six depositional systems classfied for the depression: alluvial fan, underwater fan, fan delta, fluvial, shore-shallow lake sand bar and deep-lake depositional system.
[ترجمه گوگل]شش سیستم رسوب‌گذاری برای فرورفتگی طبقه‌بندی می‌شوند: مخروط افکنه، مخروط زیرآبی، دلتای بادبزن، رودخانه، نوار شنی دریاچه کم عمق و سیستم رسوب‌گذاری عمیق دریاچه
[ترجمه ترگمان]شش سیستم depositional برای افسردگی وجود دارد: مخروط افکنه، fan زیر آب، دلتا بادبزن، fluvial، نوار ماسه دریاچه کم عمق و سیستم depositional دریاچه ای عمیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Upward - fining channels may occur in a wide range of environments, from submarine canyon to alluvial fan.
[ترجمه گوگل]کانال‌های باریکه به سمت بالا ممکن است در طیف وسیعی از محیط‌ها، از دره زیردریایی گرفته تا مخروط افکنه، رخ دهند
[ترجمه ترگمان]رو به رو شدن کانال های رو به بالا ممکن است در گستره وسیعی از محیط ها، از دره زیر دریایی تا مخروط افکنه، رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The eastern part is multi-stages fan delta deposit system witch is controlled by the monocline and step-fault zone and another parts in the area grow alluvial fan system.
[ترجمه گوگل]قسمت شرقی سیستم نهشته دلتای پنکه ای چندمرحله ای است که توسط ناحیه مونوکلین و گسل پلکانی کنترل می شود و قسمت های دیگر در منطقه سیستم مخروط افکنه رشد می کند
[ترجمه ترگمان]قسمت شرقی این سیستم multi system است که توسط منطقه گسل monocline و step کنترل می شود و بخش های دیگر منطقه system alluvial می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Green River Formation of Colorado, Wyoming, and Utah contains alluvial fan deposits and playa evaporites created in a huge lake whose level fluctuated for millions of years.
[ترجمه گوگل]سازند گرین ریور در کلرادو، وایومینگ و یوتا حاوی رسوبات مخروط افکنه و تبخیر پلیا است که در دریاچه ای عظیم که سطح آن برای میلیون ها سال در نوسان بوده است
[ترجمه ترگمان]تاسیس رود سبز کلرادو، وایومینگ و یوتا دارای ذخایر alluvial و playa evaporites است که در یک دریاچه بزرگ ایجاد شده است که سطح آن برای میلیون ها سال در نوسان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At first light, I started my trek up an alluvial fan into an unnamed canyon in the Cottonwood Mountains.
[ترجمه گوگل]در نور اول، من سفرم را به سمت یک مخروط افکنه به دره ای بی نام در کوه های کاتن وود آغاز کردم
[ترجمه ترگمان]در اولین نور، سفر خود را با یک مخروط افکنه در یک دره بدون نام در کوه های Cottonwood آغاز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In vertical, the evolution of sedimentary facies of Yi-ma Group is alluvial fan system. lake delta system, lake system from the bottom of the Group to the top.
[ترجمه گوگل]در حالت عمودی، تکامل رخساره های رسوبی گروه یی-ما سیستم مخروط افکنه است سیستم دریاچه دلتا، سیستم دریاچه از پایین گروه به بالا
[ترجمه ترگمان]در حالت عمودی، تکامل نمودار رخساره های رسوبی گروه کاربری اراضی alluvial است سیستم دلتای دریاچه، سیستم دریاچه ای از پایین گروه تا بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مخروطه افکنه - پنجه آبرفتی
[خاک شناسی] مخروط افکنه آبرفتی
[آب و خاک] مخروطه افکنه، آبرفت بادبزنی شکل

پیشنهاد کاربران

مخروطه افکنه
alluvial fan ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پنجۀ آبرفتی
تعریف: توده‏ای کم‏شیب و کم‏ارتفاع و نسبتاً مسطح از مواد سنگی سست نهشته‏شده به وسیلۀ رود

بپرس