alluring

/əˈlʊrɪŋ//əˈlʊərɪŋ/

فریبا، جذاب، گیرا، هوس انگیز، اغواکننده، فریبنده، تطمیع کننده، وسوسه انگیز، افسونگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: alluringly (adv.)
• : تعریف: strongly attracting; tempting; enchanting.
متضاد: repellent, repugnant, repulsive
مشابه: charming, desirable, inviting, luscious, siren, sultry

- Alluring photographs of beautiful beaches have sold many vacation packages.
[ترجمه گوگل] عکس های جذاب از سواحل زیبا بسته های تعطیلات زیادی را فروخته است
[ترجمه ترگمان] عکس های فراموش نشدنی از سواحل زیبا بسیاری از بسته های تعطیلات را به فروش رسانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her manner was somewhat cool, but he found it alluring.
[ترجمه گوگل] رفتار او تا حدودی جالب بود، اما او آن را جذاب می‌دانست
[ترجمه ترگمان] رفتارش تا حدی سرد بود، اما این را فریبنده می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an alluring beauty
زیبایی افسونگر

2. The life in a big city is alluring for the young people.
[ترجمه گوگل]زندگی در یک شهر بزرگ برای جوانان جذاب است
[ترجمه ترگمان]زندگی در یک شهر بزرگ برای جوانان جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was wearing a most alluring dress at Sam's dinner party.
[ترجمه گوگل]او در مهمانی شام سام جذاب ترین لباس را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او زیباترین لباس مهمانی شام سم را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Gingrich provides an alluring excuse for avoiding having to work out exactly what they are for.
[ترجمه گوگل]اما گینگریچ بهانه ای جذاب برای اجتناب از نیاز به کار کردن دقیقاً برای آنچه هستند ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اما گینگریچ یک بهانه فریبنده برای اجتناب از نیاز به کار کردن دقیقا کاری که برای آن ها وجود دارد، فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, Gubbio offers alluring shops, restaurants and fabulous views.
[ترجمه گوگل]امروزه، گوبیو فروشگاه‌ها، رستوران‌ها و مناظر شگفت‌انگیزی را ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]امروزه، فروشگاه های فریبنده، رستوران ها و دیدگاه های عالی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Distant washes, jagged peaks and alluring nooks in remote canyons provide fodder for imagined adventures.
[ترجمه گوگل]شستشوهای دوردست، قله های ناهموار و گوشه های فریبنده در دره های دوردست، علوفه ای را برای ماجراجویی های خیالی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]مناطق washes، قله های دندانه دار و nooks فریبنده در دره های باریک، علوفه را برای حوادث خیالی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arrived in the still of night, alluring without alimental odour I, I am hungry also too strong, climb study again.
[ترجمه گوگل]وارد در سکون شب، فریبنده بدون بوی خوراکی، من گرسنه هستم نیز بسیار قوی، دوباره مطالعه صعود
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شب فرا رسید، در عین حال به نظر می رسید که من نیز گرسنه و زیبا هستم و باز هم گرسنه هستم و دوباره از اتاق مطالعه بالا می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This vermian virus has stronger camouflage and alluring capacity.
[ترجمه گوگل]این ویروس ورمیان قابلیت استتار و جذابیت قوی تری دارد
[ترجمه ترگمان]این ویروس vermian دارای قابلیت استتار قوی تر و فریبنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. China is an alluring market because of its massive deposit base.
[ترجمه گوگل]چین به دلیل پایگاه سپرده عظیمش بازاری جذاب است
[ترجمه ترگمان]چین به دلیل پایگاه عظیم سپرده خود یک بازار فریبنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If Nature's paradise sounds alluring, make a point of visiting South Island.
[ترجمه گوگل]اگر بهشت ​​طبیعت جذاب به نظر می رسد، از جزیره جنوبی دیدن کنید
[ترجمه ترگمان]اگر بهشت طبیعت فریبنده به نظر می رسد، از جزیره جنوبی بازدید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The person's value, Be suffering alluring of is decided for an instant.
[ترجمه گوگل]ارزش فرد، رنج کشیدن از آن برای یک لحظه تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]ارزش فرد، که از آن رنج می برید، برای یک لحظه تصمیم گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The prospect of a fresh start is certainly alluring.
[ترجمه گوگل]چشم انداز یک شروع تازه مطمئناً جذاب است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز شروع تازه قطعا جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I didn't find the prospect of a house with no electricity very alluring.
[ترجمه گوگل]من چشم انداز خانه ای بدون برق را چندان جذاب ندیدم
[ترجمه ترگمان]من دورنمای یک خانه را با برق زیاد و فریبنده ندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Brand names are better known if they are advertised with sexy or alluring pictures, and better-known brands sell better.
[ترجمه گوگل]نام های تجاری اگر با تصاویر سکسی یا جذاب تبلیغ شوند بهتر شناخته می شوند و مارک های شناخته شده بهتر فروش می کنند
[ترجمه ترگمان]نام های تجاری بهتر شناخته می شوند اگر با تصاویر سکسی و یا فریبنده تبلیغ شوند و نام های تجاری بهتر فروش بهتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Comparisons between twentieth-century dictators and the classical tyrants of Ancient Rome are alluring but misleading.
[ترجمه گوگل]مقایسه بین دیکتاتورهای قرن بیستم و ستمگران کلاسیک روم باستان فریبنده اما گمراه کننده است
[ترجمه ترگمان]مقایسه بین دیکتاتورهای قرن بیستم و مستبدان کلاسیک روم باستان، فریبنده و گمراه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• charming; enticing, appealing
someone or something that is alluring is very attractive.

پیشنهاد کاربران

دلکش
مسحور کننده
فریبا
افسون کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : allure
✅️ اسم ( noun ) : allure
✅️ صفت ( adjective ) : alluring
✅️ قید ( adverb ) : alluringly
گیرا. جذاب
Natural gas is an undeniable alluring vitality source
گاز طبیعی یک منبع غیرقابل انکار جذاب حیاتی است
جذابیت و دلربایی در سطح عمیق تر

بپرس