allurement

/əˈlʊəmənt//əˈlʊəmənt/

معنی: تطمیع، فریب، اغوا
معانی دیگر: تطمیع، اغوا، فریب

جمله های نمونه

1. The big cities are full of allurements on which to spend money.
[ترجمه گوگل]شهرهای بزرگ پر از جذابیت هایی هستند که می توان برای آن پول خرج کرد
[ترجمه ترگمان]شهرهای بزرگ پر از allurements هستند که برای صرف پول خرج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The allurement of character animation lies in vivid motion performance.
[ترجمه گوگل]جذابیت انیمیشن شخصیت ها در اجرای حرکتی زنده نهفته است
[ترجمه ترگمان]The انیمیشن شخصیت در عملکرد حرکتی واضح قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Money is a kind of allurement for us.
[ترجمه گوگل]پول برای ما نوعی جذابیت است
[ترجمه ترگمان]پول برای ما یک نوع فریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scenarios of music allurement and elopement in the story of Zhuowenjun are frequently imitated and used for reference in Chinese classic operas and novels.
[ترجمه گوگل]سناریوهای جذابیت و گریز موسیقی در داستان ژوونجون اغلب تقلید می‌شوند و برای ارجاع در اپراها و رمان‌های کلاسیک چینی استفاده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Scenarios های موسیقی و فرار در داستان of اغلب تقلید می شوند و برای اشاره به اپرا و رمان های کلاسیک چینی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some men have been the allurement, cause of they have had quality of humility the women.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان مایه ی فتنه بوده اند و سبب شده اند که زنان دارای صفت تواضع باشند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردان فریب و فریب بوده اند، علت آن است که زنان در تواضع و تواضع با زنان رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inviting allurement flashes immediately in front of the chest, by the ear, over the fingers. . . . . . Have been weary of the common clothes already?
[ترجمه گوگل]جذابیت دعوت کننده بلافاصله جلوی سینه، کنار گوش، روی انگشتان چشمک می زند آیا قبلاً از لباس های معمولی خسته شده اید؟
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به خاطر داشته باشد که به خاطر لباس های معمولی از دست دادن لباس های معمولی خسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its allurement was its remoteness.
[ترجمه گوگل]جذابیتش دور بودنش بود
[ترجمه ترگمان]فریب و allurement آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't abide the allurement.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این جذابیت را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم فریب را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thank you for the allurement.
[ترجمه گوگل]ممنون از جذابیت
[ترجمه ترگمان] ممنون که فریب خوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here the rewards of his industry follow-- with equal steps the progress of his labour; his labour is founded on the basis of nature, self-interest; can it want a stronger allurement?
[ترجمه گوگل]در اینجا پاداش صنعت او به دنبال دارد - با گام های مساوی پیشرفت کار او کار او بر اساس طبیعت و منفعت شخصی استوار است آیا می تواند جذابیت قوی تری بخواهد؟
[ترجمه ترگمان]در اینجا پاداش هایی که صنعت او دنبال می کند - - با گام های مساوی پیشرفت کار او؛ کار او براساس ماهیت، خود - منافع، بنیان نهاده می شود؛ آیا این کار یک allurement قوی تر می خواهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The long-time existence of private coinage has its profound social and economic roots, the most important of which was the allurement of high profit.
[ترجمه گوگل]وجود دیرینه ضرب سکه خصوصی ریشه های اجتماعی و اقتصادی عمیقی دارد که مهم ترین آن جذب سود بالا بود
[ترجمه ترگمان]وجود این پول در زمان طولانی ریشه های عمیق اجتماعی و اقتصادی خود را دارد که مهم ترین آن ها the سود بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "mark six"gambling is a new style of gambling crime, which has very strong allurement.
[ترجمه گوگل]قمار "مارک شش" سبک جدیدی از جرایم قمار است که جذابیت بسیار قوی دارد
[ترجمه ترگمان]علامت شش قمار، سبک جدیدی از جرایم قمار است که allurement قوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shenzhen airport is developing meteoricly as a cargo hub, abbreviation the allurement to tranaction goods beyond the bound to neighbouring Hong Kong airport.
[ترجمه گوگل]فرودگاه شنژن از نظر هواشناسی به عنوان یک مرکز بار در حال توسعه است، که مخفف آن جذابیت حمل و نقل کالا فراتر از فرودگاه همسایه هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر فرودگاه Shenzhen در حال توسعه meteoricly به عنوان یک هاب کالا، مخفف the برای tranaction کالاها فراتر از مقصد به فرودگاه همسایه هنگ کنگ می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The economists would attribute the phenomenon to the bigger profit allurement in fireworks than in the other trades.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان این پدیده را به جذابیت سود بیشتر در آتش بازی نسبت به سایر مشاغل نسبت می دهند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان این پدیده را به سود بزرگ تر allurement نسبت به معاملات دیگر نسبت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تطمیع (اسم)
allurement, lure, bribery, enticement

فریب (اسم)
bewitchment, conjuration, cheat, humbuggery, wile, allurement, lure, enticement, deception, deceit, fraud, delusion, temptation, seducement, magic, sorcery, bluff, bamboozle, bilk, bob, humbug, brogue, cantrip, imposture, swindle, defraudation, diabolism, hocus-pocus, goety, hoodoo, inveiglement

اغوا (اسم)
seduction, instigation, sophistication, allurement, enticement, temptation, seducement, incitation, inveiglement

انگلیسی به انگلیسی

• attraction; enticement, temptation

پیشنهاد کاربران

جذب/اغوا.
به مهارت یا فرآیند جلب توجه و کشاندن فرد به سمت ارتباط عاطفی یا جنسی اشاره دارد.

بپرس