allot

/əˈlɑːt//əˈlɒt/

معنی: سهم دادن، تخصیص دادن
معانی دیگر: تسهیم کردن، اختصاص دادن، در نظر گرفتن، تقسیم کردن، واگذار کردن، محول کردن، معین کردن، بخش کردن، حصه کردن، سهمیه دادن، قسمت کردن، توزیع کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: allots, allotting, allotted
مشتقات: allottable (adj.), allotter (n.)
(1) تعریف: to designate (an amount) to be used or given out.
مترادف: allow, apportion
مشابه: allocate, appoint, assign, designate, earmark, portion, reserve, separate, specify

- We allotted only two days to complete the job, so we had to work at top speed.
[ترجمه گوگل] ما فقط دو روز برای تکمیل کار وقت گذاشتیم، بنابراین مجبور شدیم با حداکثر سرعت کار کنیم
[ترجمه ترگمان] ما فقط دو روز وقت صرف کردیم تا کار را تمام کنیم، بنابراین مجبور شدیم با سرعت بالا کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Each guest is allotted one bath towel and one hand towel.
[ترجمه sanaz] به هر مهمان، یک حوله حمام و یک حوله دستی اختصاص داده شده است.
|
[ترجمه گوگل] به هر مهمان یک حوله حمام و یک حوله دستی اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان] هر مهمان یک حوله حمام و یک حوله دستی را به آن ها اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to give out by lot; allocate; apportion.
مترادف: allocate, apportion, dispense, distribute, parcel out
مشابه: assign, deal, deliver, divide, dole out, mete, parcel, portion, ration, share

- After the war, the government allotted the land among the farmers.
[ترجمه sanaz] بعد از جنگ، دولت زمین را میان کشاورزان تقسیم کرد.
|
[ترجمه گوگل] پس از جنگ، دولت زمین را به کشاورزان اختصاص داد
[ترجمه ترگمان] پس از جنگ، دولت زمین را به کشاورزان اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. how will she allot the work to be done?
کارهایی را که باید انجام شود به چه ترتیبی تقسیم خواهد کرد؟

2. How much time has been allotted to this work?
[ترجمه گوگل]چقدر زمان برای این کار در نظر گرفته شده است؟
[ترجمه ترگمان]چه مدت برای این کار اختصاص داده شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Try and allot or 3 hours a day to revision.
[ترجمه گوگل]سعی کنید و 3 ساعت در روز را به بازبینی اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید یک روز یا ۳ ساعت در روز به تجدید نظر بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They allotted a separate desk to everyone.
[ترجمه گوگل]برای همه یک میز جداگانه اختصاص دادند
[ترجمه ترگمان]یک میز جداگانه برای همه اختصاص دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each passenger slept on the berth allotted to him.
[ترجمه Faezeh] هر مسافر روی تختی خوابید که به او اختصاص داده شده بود
|
[ترجمه گوگل]هر مسافر در اسکله ای که به او اختصاص داده شده بود می خوابید
[ترجمه ترگمان]هر مسافر روی تخت نزدیک او خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were allotted a house to live in.
[ترجمه گوگل]خانه ای به ما اختصاص دادند که در آن زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما خانه ای برای زندگی در آن داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seats are allotted to the candidates who have won the most votes.
[ترجمه گوگل]کرسی ها به نامزدهایی اختصاص می یابد که بیشترین آرا را به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]کرسی های اختصاص یافته به نامزدهایی که بیش ترین آرا را کسب کرده اند، اختصاص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were allotted half an hour to address the committee.
[ترجمه گوگل]نیم ساعت به ما فرصت داده شد تا در کمیته صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت وقت داشتیم تا با کمیته صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The City Council allotted money for a housing project.
[ترجمه گوگل]شورای شهر برای یک پروژه مسکن پول اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]شورای شهر برای یک پروژه مسکن پول اختصاص یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How much money has been allotted to us?
[ترجمه گوگل]چقدر پول به ما اختصاص داده شده است؟
[ترجمه ترگمان]چقدر پول به ما داده شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who will she allot the easy jobs to?
[ترجمه heresh] او مشاغل آسان را به چه کسی اختصاص خواهد داد؟
|
[ترجمه گوگل]او مشاغل آسان را به چه کسی اختصاص می دهد؟
[ترجمه ترگمان]برای کی کار آسون رو به کی میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The news programme overran the allotted time.
[ترجمه گوگل]برنامه خبری زمان تعیین شده را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]برنامه اخبار به زمان اختصاص داده شده افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The department has already spent more than its allotted budget.
[ترجمه گوگل]این بخش در حال حاضر بیش از بودجه اختصاص داده شده خود هزینه کرده است
[ترجمه ترگمان]این اداره قبلا بیش از بودجه اختصاص داده شده را هزینه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How much money have we been allotted?
[ترجمه گوگل]چقدر پول به ما اختصاص داده شده است؟
[ترجمه ترگمان]چقدر پول در اختیار داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهم دادن (فعل)
admeasure, allot, mete, give a share, impart

تخصیص دادن (فعل)
give, allot, apportion, allocate, consecrate, design, designate

انگلیسی به انگلیسی

• give out, distribute; ration; set aside for a special purpose
if something is allotted to someone, it is given to them as their share.

پیشنهاد کاربران

اختصاص دادن، در نظر گرفتن، تقسیم کردن، واگذار کردن
اختصاص دادن
صرف کردن
اختصاص دادن ، تخصیص دادن

بپرس