allomorph

/ˈæləmɔːrf//ˈæləmɔːf/

معنی: واج گونه، صور مختلف زمان فعل، تصاریف مختلف کلمه یا فعل
معانی دیگر: (معدن شناسی) دگرریخت، واژگونه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: allomorphic (adj.)
(1) تعریف: any of several alternate structural forms of the same chemical compound; paramorph.

(2) تعریف: in linguistics, any of the variant phonological forms of a morpheme.

- The ending "-t" in "dreamt" is an allomorph of the morpheme "-ed".
[ترجمه گوگل] پایان "-t" در "خواب" نوعی شکل از تکواژ "-ed" است
[ترجمه ترگمان] پایان - - در \"رویا\" یک allomorph از تکواژ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واج گونه (اسم)
allomorph

صور مختلف زمان فعل (اسم)
allomorph

تعاریف مختلف کلمه یا فعل (اسم)
allomorph

انگلیسی به انگلیسی

• substance whose chemical structure remains the same but whose form may change (chemistry); one of the forms of a morpheme (linguistics)

پیشنهاد کاربران

allomorph ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: تکواژگونه
تعریف: یکی از چند صورت زبانی که نمایندۀ یک تکواژ باشد

بپرس