allocated


تخصیص داده شده بازرگانى : اختصاص یافته

جمله های نمونه

1. she allocated her wealth to charitable foundations
او ثروت خود را بین موسسات خیریه تقسیم کرد.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم loc
📌 این ریشه، معادل "place" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "place" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 location: a specific ‘place’
🔘 relocate: to move to a different ‘place’
🔘 dislocate: to move something out of its proper ‘place’
🔘 local: relating to a nearby ‘place’
🔘 allocate: to assign or set aside for a particular ‘place’ or purpose
🔘 locomotion: the act of moving from ‘place’ to ‘place’
🔘 locale: a scene or setting; a ‘place’ where something happens
🔘 locator: a person or device that finds a ‘place’

اختصاص داده شده
در نظر گرفتن
اگر به صورت فعل ( verb ) در جمله بیادبه معنای : تخصیص دادن، اختصاص دادن، کنار گذاشتن، توزیع کردن، سهم دادن
مثال:
1 - The funds will be allocated to various projects
بودجه به پروژه های مختلف اختصاص خواهد یافت.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - The Mayor allocated 30 percent of the funds to the town’s schools.
شهردار 30 درصد بودجه را به مدارس شهر اختصاص داد.
allocated ( adj ) = اختصاص یافته، تخصیص داده شده، واگذار شده، اختصاصی، اختصاص
allocated manpower = نیروی انسانی واگذار شده، سهمیه نیروی انسانی
allocated ownership = مالکیت اختصاصی
مثال :
allocated office space in the building was a difficult task.
اختصاص فضای اداری در ساختمان کار دشواری بود.

اختصاص بافته
تخصیص داده شده
تخصیص داده شده ، بازرگانی: اختصاص یافته

بپرس