1. They must each compose a poem in strict alliterative metre.
[ترجمه گوگل]هر یک از آنها باید شعری را با متراژ دقیق بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید هر کدام یک شعر را در alliterative متری ترکیب بندی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها باید هر کدام یک شعر را در alliterative متری ترکیب بندی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Neutral, euphemistic, alliterative, you distanced yourself from the idea of neighbours killing each other.
[ترجمه گوگل]خنثی، خوشایند، متواضعانه، از این تصور که همسایه ها یکدیگر را می کشند فاصله گرفتید
[ترجمه ترگمان]Neutral، euphemistic، alliterative، شما خودتان را از ایده کشتن یکدیگر دور کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Neutral، euphemistic، alliterative، شما خودتان را از ایده کشتن یکدیگر دور کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He described the claim in alliterative fashion as a composite of fantasy, fallacy and fiction.
[ترجمه گوگل]او این ادعا را به شیوه توصیفی به عنوان ترکیبی از فانتزی، مغالطه و داستان توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او این ادعا را در مد alliterative به عنوان ترکیبی از خیال پردازی، مغالطه و افسانه توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او این ادعا را در مد alliterative به عنوان ترکیبی از خیال پردازی، مغالطه و افسانه توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He knew he wanted the names to be alliterative, much like Luke and Leia.
[ترجمه گوگل]او میدانست که میخواهد این نامها شبیه به لوک و لیا باشد
[ترجمه ترگمان]اون می دونست که اون اسم رو می خواد مثل لوک و لیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون می دونست که اون اسم رو می خواد مثل لوک و لیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The most accessible (and alliterative) source of finer-grained parallelism in mainstream server applications is sorting, searching, selection, and summarizing of data sets.
[ترجمه گوگل]در دسترس ترین (و همسان) منبع موازی سازی دقیق تر در برنامه های کاربردی سرور اصلی مرتب سازی، جستجو، انتخاب و خلاصه کردن مجموعه داده ها است
[ترجمه ترگمان]The accessible (و alliterative)source grained finer در کاربردهای اصلی سرور، مرتب سازی، جستجو، انتخاب و خلاصه کردن مجموعه داده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The accessible (و alliterative)source grained finer در کاربردهای اصلی سرور، مرتب سازی، جستجو، انتخاب و خلاصه کردن مجموعه داده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But their law picked up the alliterative and rhythmical fashions of the day, and the earliest forms of language mixture arose.
[ترجمه گوگل]اما قانون آنها مدهای همخوانی و ریتمیک روز را انتخاب کرد و اولین اشکال آمیختگی زبان پدید آمد
[ترجمه ترگمان]اما قانون آن ها سبک alliterative و rhythmical روز را به خود گرفت و نخستین شکل های ترکیب زبان به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما قانون آن ها سبک alliterative و rhythmical روز را به خود گرفت و نخستین شکل های ترکیب زبان به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After a VERY long, very alliterative introduction, it is my very great pleasure to meet you, and you may call me V.
[ترجمه گوگل]پس از یک مقدمه بسیار طولانی و بسیار متشکل، از آشنایی با شما بسیار خوشحالم و ممکن است مرا V صدا کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مقدمه بسیار طولانی، خیلی خوشحالم که شما را ملاقات کردم، و شما می توانید مرا V صدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مقدمه بسیار طولانی، خیلی خوشحالم که شما را ملاقات کردم، و شما می توانید مرا V صدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her campaign slogan, "a president for the people", was pleasantly alliterative but empty.
[ترجمه گوگل]شعار مبارزات انتخاباتی او، "رئیس جمهور برای مردم"، به طرز خوشایندی توجیبی اما توخالی بود
[ترجمه ترگمان]شعار کمپین او، \"رئیس جمهور برای مردم\"، خوشایند بود اما خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شعار کمپین او، \"رئیس جمهور برای مردم\"، خوشایند بود اما خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The bank's definition of extreme poverty is stark, simple and even alliterative.
[ترجمه گوگل]تعریف بانک از فقر شدید، واضح، ساده و حتی متناقض است
[ترجمه ترگمان]تعریف بانک از فقر مطلق ساده، ساده و یکنواخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعریف بانک از فقر مطلق ساده، ساده و یکنواخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It means if we want to keep eating mussels marinara, clams casino, or other alliterative seafood dishes, we'd better kick our carbon-emitting fossil fuels habit right quick.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که اگر میخواهیم به خوردن صدف مارینارا، صدف کازینو یا سایر غذاهای دریایی مشابه ادامه دهیم، بهتر است عادت سوختهای فسیلی منتشرکننده کربن را به سرعت کنار بگذاریم
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر ما می خواهیم به خوردن صدف ها، کازینوی صدف، یا دیگر غذاهای دریایی غیر دریایی ادامه دهیم، بهتر است که سوخت های فسیلی خود را سریعا منتشر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر ما می خواهیم به خوردن صدف ها، کازینوی صدف، یا دیگر غذاهای دریایی غیر دریایی ادامه دهیم، بهتر است که سوخت های فسیلی خود را سریعا منتشر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Fortunately, and with no disrespect to Nigerians in general, 98% of the plane continued onwards to Lagos, depositing us in the alliterative capital of Addis Ababa .
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، و بدون بی احترامی به نیجریه ای ها به طور کلی، 98٪ از هواپیما به سمت لاگوس ادامه داد و ما را در پایتخت مشابه آدیس آبابا قرار داد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، و با عدم بی احترامی به نیجریه ای ها در کل، ۹۸ % از هواپیما به راه خود به لاگوس ادامه داد و ما را در پایتخت alliterative آدیس آبابا قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، و با عدم بی احترامی به نیجریه ای ها در کل، ۹۸ % از هواپیما به راه خود به لاگوس ادامه داد و ما را در پایتخت alliterative آدیس آبابا قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A short pitch saying in common and recognized use, a concise sentence, often metaphorical or alliterative in form, which is held to express some truth ascertained by experience and familiar to all.
[ترجمه گوگل]یک جمله کوتاه در کاربرد رایج و شناخته شده، یک جمله مختصر، اغلب به شکل استعاری یا تشبیهی، که برای بیان برخی از حقیقتی است که با تجربه مشخص شده و برای همه آشنا است
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ کوتاه که در کاربرد متداول و شناخته شده، یک جمله مختصر، اغلب استعاری یا غیر استعاری به شکل، که برای بیان حقیقتی که توسط تجربه و آشنایی با همه شناخته می شود، انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ کوتاه که در کاربرد متداول و شناخته شده، یک جمله مختصر، اغلب استعاری یا غیر استعاری به شکل، که برای بیان حقیقتی که توسط تجربه و آشنایی با همه شناخته می شود، انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In fact, the works of the Gawain-poet belong to a type of literature traditionally known as the Alliterative Revival, usually associated with northern England.
[ترجمه گوگل]در واقع، آثار شاعر Gawain متعلق به نوعی از ادبیات است که به طور سنتی به عنوان Revival Alliterative شناخته می شود که معمولاً با شمال انگلستان مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آثار شاعر Gawain به نوعی ادبیات تعلق دارد که به طور سنتی به عنوان احیای یونانی شناخته می شود و معمولا با انگلستان شمالی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آثار شاعر Gawain به نوعی ادبیات تعلق دارد که به طور سنتی به عنوان احیای یونانی شناخته می شود و معمولا با انگلستان شمالی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید