صفت ( adjective )
• (1) تعریف: related or similar in nature.
• مترادف: akin, cognate, kindred, related, resembling
• متضاد: different, dissimilar, unrelated
• مشابه: alike, analogous, comparable, correlative, correspondent, corresponding, similar
• مترادف: akin, cognate, kindred, related, resembling
• متضاد: different, dissimilar, unrelated
• مشابه: alike, analogous, comparable, correlative, correspondent, corresponding, similar
- Doctors and nurses are in allied professions.
[ترجمه گوگل] پزشکان و پرستاران در حرفه های متفقین هستند
[ترجمه ترگمان] دکترها و پرستاران در حرفه های وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکترها و پرستاران در حرفه های وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: under treaty, as two nations.
• مترادف: confederate, federate
• متضاد: hostile
• مشابه: associated, bound, leagued, united
• مترادف: confederate, federate
• متضاد: hostile
• مشابه: associated, bound, leagued, united
- The allied nations cooperated during the war.
[ترجمه گوگل] کشورهای متحد در طول جنگ با یکدیگر همکاری کردند
[ترجمه ترگمان] کشورهای متحد در طول جنگ هم کاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشورهای متحد در طول جنگ هم کاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (cap.) of the Allies in World War I or II.
- The Allied forces invaded German-occupied Normandy.
[ترجمه گوگل] نیروهای متفقین به نرماندی تحت اشغال آلمان حمله کردند
[ترجمه ترگمان] نیروهای متفقین به نورماندی تحت اشغال آلمان حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نیروهای متفقین به نورماندی تحت اشغال آلمان حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید