اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of allying or condition of being allied.
• مترادف: affiliation, association, coalition, confederation, federation, union
• مشابه: assembly, cooperation, incorporation, partnership, syndication
• مترادف: affiliation, association, coalition, confederation, federation, union
• مشابه: assembly, cooperation, incorporation, partnership, syndication
- His parents were not happy about his alliance with this strange girl.
[ترجمه تین] پدر و مادر او در مورد اتحاد او با این دختر عجیب خوشحال نبودند.|
[ترجمه پریسا رضایی] پدر و مادر او از ارتباط او با این دختر عجیب خوشحال نبودند.|
[ترجمه محمد مهدی حاجیان] پدر و مادر او، از ارتباط او با این دختر عجیب، خشنود نبودند.|
[ترجمه سوسن] پدر و مادرش از ارتباط او با این دختر عجیب و غریب راضی نبودند.|
[ترجمه شان] پدر و مادر آن مرد، از وصلت او با این دختر عجیب، خشنود نبودند.|
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش از اتحاد او با این دختر عجیب خوشحال نبودند[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش از این وصلت با این دختر عجیب خوشحال نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a union of interested parties such as individuals, families, political entities, or organizations.
• مترادف: assembly, association, bloc, coalition, confederacy, federation, guild, league, society, union
• مشابه: combine, confederation, cooperative, council, movement, partnership, pool
• مترادف: assembly, association, bloc, coalition, confederacy, federation, guild, league, society, union
• مشابه: combine, confederation, cooperative, council, movement, partnership, pool
- The countries formed an alliance during the war.
[ترجمه شان] این کشورها در دوران جنگ، ائتلافی تشیکل دادند ( با یکدیگر متحد شدند ) .|
[ترجمه گوگل] کشورها در طول جنگ با هم متحد شدند[ترجمه ترگمان] این کشورها در طول جنگ ائتلافی تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a formal pact or agreement between or among nations.
• مترادف: agreement, compact, confederacy, confederation, convention, entente, league, pact, treaty, union
• مشابه: contract, covenant
• مترادف: agreement, compact, confederacy, confederation, convention, entente, league, pact, treaty, union
• مشابه: contract, covenant