1. the alleviation of pain
تسکین درد
2. when a fever is alleviated and its alleviation is through a fragrant and clean distillation
چون تب بگسارد و گساریدن آن به عرقی خوشبوی و پاکیزه باشد (ذخیره ی خوارزمشاهی)
3. Their energies were focussed on the alleviation of the refugees' misery.
[ترجمه گوگل]انرژی آنها معطوف به کاهش بدبختی پناهندگان بود
[ترجمه ترگمان]انرژی آن ها بر کاهش فقر پناهندگان متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انرژی آن ها بر کاهش فقر پناهندگان متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Search for alleviation and cure is a very basic human reaction, as shrines from Lourdes to high-tech oncology clinics testify.
[ترجمه گوگل]جستجو برای تسکین و درمان یک واکنش بسیار اساسی انسانی است، همانطور که زیارتگاه های لورد تا کلینیک های سرطان شناسی با فناوری پیشرفته گواهی می دهند
[ترجمه ترگمان]جستجو برای تسکین و درمان یک واکنش بسیار ابتدایی انسانی است، چرا که مقبره ها از Lourdes تا کلینیک های تومور شناسی پیشرفته شهادت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جستجو برای تسکین و درمان یک واکنش بسیار ابتدایی انسانی است، چرا که مقبره ها از Lourdes تا کلینیک های تومور شناسی پیشرفته شهادت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. New committees were established on commodities, poverty alleviation, service sectors and economic co-operation among developing countries.
[ترجمه گوگل]کمیته های جدیدی در زمینه کالاها، فقرزدایی، بخش های خدماتی و همکاری اقتصادی میان کشورهای در حال توسعه ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]کمیته های جدید بر روی کالاها، کاهش فقر، بخش های خدماتی و هم کاری اقتصادی میان کشورهای در حال توسعه تاسیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمیته های جدید بر روی کالاها، کاهش فقر، بخش های خدماتی و هم کاری اقتصادی میان کشورهای در حال توسعه تاسیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The prevention and the alleviation sheds the varicosity symptom.
[ترجمه گوگل]پیشگیری و کاهش علائم واریس را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]پیش گیری و تسکین علائم varicosity را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیش گیری و تسکین علائم varicosity را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Results:80 % of the patients reached the haematological alleviation, 32 % of the patients occurred cytogenetical reaction.
[ترجمه گوگل]يافته ها: 80 درصد بيماران به تخفيف خوني رسيدند و 32 درصد بيماران واكنش سيتوژنتيكي داشتند
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۸۰ درصد از بیماران به کاهش haematological رسیده اند، ۳۲ درصد از بیماران دچار واکنش cytogenetical شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۸۰ درصد از بیماران به کاهش haematological رسیده اند، ۳۲ درصد از بیماران دچار واکنش cytogenetical شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The best alleviation for overwhelming evils is to endure and bow to necessity .
[ترجمه گوگل]بهترین تسکین بدی های طاقت فرسا، تحمل و تعظیم در برابر ضرورت است
[ترجمه ترگمان]بهترین استراحتی برای evils است که باید تحمل کرد و از روی اجبار تعظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهترین استراحتی برای evils است که باید تحمل کرد و از روی اجبار تعظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Poverty alleviation has gone hand in hand with improvements in basic services.
[ترجمه گوگل]فقرزدایی با بهبود خدمات اساسی همراه بوده است
[ترجمه ترگمان]کاهش فقر با بهبود خدمات اساسی دست به دست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش فقر با بهبود خدمات اساسی دست به دست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For poverty alleviation loans, RMB 30 billion.
[ترجمه گوگل]برای وام های فقرزدایی 30 میلیارد یوان
[ترجمه ترگمان]برای کاهش فقر، وام ۳۰ میلیارد RMB
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای کاهش فقر، وام ۳۰ میلیارد RMB
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Promoting Fair wages, Job creation and poverty alleviation.
[ترجمه گوگل]ترویج دستمزد عادلانه، ایجاد شغل و فقرزدایی
[ترجمه ترگمان]ترویج دست مزد منصفانه، ایجاد شغل و کاهش فقر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ترویج دست مزد منصفانه، ایجاد شغل و کاهش فقر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Poverty alleviation and development efforts to develop labors xian work skills training.
[ترجمه گوگل]فقرزدایی و تلاشهای توسعه برای توسعه نیروی کار، آموزش مهارتهای کاری
[ترجمه ترگمان]کاهش فقر و تلاش های توسعه برای توسعه تلاش ها برای آموزش مهارت های کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش فقر و تلاش های توسعه برای توسعه تلاش ها برای آموزش مهارت های کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Increasing budgetary funds and loans for poverty alleviation.
[ترجمه گوگل]افزایش بودجه و وام های فقرزدایی
[ترجمه ترگمان]افزایش بودجه و وام های بودجه ای برای کاهش فقر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش بودجه و وام های بودجه ای برای کاهش فقر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Responsibilities: Responsible for agriculture, poverty alleviation, nationality, civil affairs and other work.
[ترجمه گوگل]مسئولیت ها: مسئول کشاورزی، فقرزدایی، ملیت، امور مدنی و کارهای دیگر
[ترجمه ترگمان]مسئولیت ها: مسیول کشاورزی، کاهش فقر، ملیت، امور مدنی و کاره ای دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسئولیت ها: مسیول کشاورزی، کاهش فقر، ملیت، امور مدنی و کاره ای دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It seemed to her a precious gift, far more than just an alleviation of present discomfort.
[ترجمه گوگل]به نظر او این یک هدیه گرانبها بود، بسیار فراتر از کاهش ناراحتی فعلی
[ترجمه ترگمان]هدیه گران بها به نظرش رسید که این هدیه گران قیمتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدیه گران بها به نظرش رسید که این هدیه گران قیمتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید