allegory

/ˈæləˌɡɔːri//ˈæləɡəri/

معنی: حکایت، تمثیل، کنایه، نشانه
معانی دیگر: (ادبیات ـ داستانی که در آن شخصیت ها و اشیا و رویدادها دارای معانی نهفته یا نمادین هستند) تمثیل، تشبیه، قصه ی رمزی، نماد داستان، سمبل، نشان، ارائه ی عقاید از راه تمثیل، علامت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: allegories
(1) تعریف: a device in art or literature by which abstract moral or spiritual qualities are represented by concrete characters, things, and events.
مترادف: fable, parable
مشابه: analogy, emblem, illustration, personification

- In this use of allegory, the pearl stands for man's purest motives.
[ترجمه گوگل] در این استفاده از تمثیل، مروارید به معنای خالص ترین انگیزه های انسان است
[ترجمه ترگمان] در این استفاده از کنایه، مروارید برای خالص ترین انگیزه های انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a symbolic story or narrative.
مترادف: apologue, fable, legend, myth, parable
مشابه: fantasy, symbolism

- The Pilgrim's Progress is a famous allegory written in the seventeenth century.
[ترجمه گوگل] پیشرفت زائر تمثیلی معروف است که در قرن هفدهم نوشته شده است
[ترجمه ترگمان] سیر زائر یک تمثیل مشهور است که در قرن هفدهم نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The play can be read as allegory.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه را می توان به صورت تمثیلی خواند
[ترجمه ترگمان]این نمایش می تواند به عنوان تمثیل خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The book is a kind of allegory of Latin American history.
[ترجمه bluewraith] این کتاب حکایتی از تاریخ آمریکای لاتین است.
|
[ترجمه گوگل]این کتاب نوعی تمثیل از تاریخ آمریکای لاتین است
[ترجمه ترگمان]این کتاب نوعی استعاره از تاریخ آمریکای لاتین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Saint Augustine's 'City of God' is an allegory of the triumph of Good over Evil.
[ترجمه گوگل]«شهر خدا» سنت آگوستین تمثیلی از پیروزی خیر بر شر است
[ترجمه ترگمان]شهر سنت s نماد پیروزی بر شیطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The play is being widely read as an allegory of imperialist conquest.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه به عنوان تمثیلی از فتح امپریالیستی به طور گسترده خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]این نمایش به طور گسترده به عنوان نماد فتح imperialist خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The poem's comic allegory was transparent.
[ترجمه گوگل]تمثیل طنز شعر شفاف بود
[ترجمه ترگمان]این تمثیل poem s بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first part of Pilgrim's Progress is an allegory of the spiritual journey which had been described in Grace Abounding.
[ترجمه گوگل]بخش اول سیر زیارتی تمثیلی از سفر روحانی است که در Grace Aounding شرح داده شده بود
[ترجمه ترگمان]قسمت اول سیر زائر یک تمثیل سفر معنوی است که در گریس Abounding شرح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The description might be an allegory of Coleridge's journey through life.
[ترجمه گوگل]این توصیف ممکن است تمثیلی از سفر کولیج در زندگی باشد
[ترجمه ترگمان]این توصیف ممکن است نشانه ای از داستان سفر کولریج از طریق زندگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An allegory may depart from everyday life into a make-believe world.
[ترجمه گوگل]یک تمثیل ممکن است از زندگی روزمره به دنیایی ساختگی برود
[ترجمه ترگمان]یک تمثیل ممکن است از زندگی روزمره به دنیای واقعی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was like living in an allegory.
[ترجمه گوگل]مثل زندگی در یک تمثیل بود
[ترجمه ترگمان]مثل زندگی در یک allegory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As in medieval allegory, multiple layers of meaning correspond to the novel's multiple languages.
[ترجمه گوگل]همانطور که در تمثیل قرون وسطی، چندین لایه معنا با زبان های متعدد رمان مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]مانند تمثیل قرون وسطایی، لایه های متعددی از معنا با چند زبان جدید همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Animal Farm' is an allegory in which the animals represent the Russian people and Farmer Jones the old Tsarist regime.
[ترجمه گوگل]"مزرعه حیوانات" تمثیلی است که در آن حیوانات نماینده مردم روسیه و کشاورز جونز رژیم قدیمی تزاری هستند
[ترجمه ترگمان]\" مزرعه حیوانات یک تمثیل است که در آن حیوانات نماینده مردم روسیه و کشاورز دهقان تزاری کهنه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I painted the fire once as an allegory.
[ترجمه گوگل]یک بار آتش را به صورت تمثیلی نقاشی کردم
[ترجمه ترگمان]من یک بار آن آتش را به عنوان یک نشانه نقاشی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film was a dark, powerful allegory of life in post-war America.
[ترجمه گوگل]این فیلم تمثیلی تاریک و قدرتمند از زندگی در آمریکای پس از جنگ بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم نشانه ای سیاه و قوی از زندگی در دوران پس از جنگ در آمریکا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this sense, every reading is an allegory of reading and every reading is a misreading.
[ترجمه گوگل]به این معنا، هر قرائتی، تمثیلی از قرائت است و هر قرائتی، نادرستی است
[ترجمه ترگمان]در این حالت، هر قرائت یک تمثیل قرائت است و هر قرائت یک اشتباه برداشت اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکایت (اسم)
account, story, narrative, anecdote, tale, allegory, exemplum, novella

تمثیل (اسم)
allegory, parable, exemplification, similitude, emblem, exemplum

کنایه (اسم)
allegory, allusion, innuendo, quip, metonymy, metaphor, quibble, jest, squib, dig, lampoon, metonym

نشانه (اسم)
allegory, proof, indication, token, sign, mark, emblem, symptom, reminiscence, presage, omen, impress, sacrament, marker, portent

انگلیسی به انگلیسی

• representation of abstract or moral concepts in art or literature by means of concrete things or events; symbolic narrative, fable, parable, metaphor, analogy
an allegory is a story, poem, or painting in which the characters and events are symbols of something else.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A story with a hidden meaning, often moral or political 📖
🔍 مترادف: Fable
✅ مثال: "Animal Farm" is an allegory about totalitarian regimes.
مثال؛
“Animal Farm” by George Orwell is an allegory that represents the Russian Revolution and the rise of totalitarianism.
In a literary analysis, someone might say, “The story of ‘The Wizard of Oz’ can be seen as an allegory for the political and economic issues of the time. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person discussing a controversial film might argue, “The movie is filled with allegorical references that comment on current social issues. ”

۱. تمثیل. حکایت. داستان نمادین ۲. مجاز ۳. نماد
مثال:
He told us an allegory.
او برای ما یک حکایت و داستان نمادین گفت.
allegory: تمثیل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : allegory
✅️ صفت ( adjective ) : allegorical
✅️ قید ( adverb ) : allegorically
داستان نمادین
داستان . حکایت
story
tale
anecdote

بپرس