allegorical

/ˌæləˈɡɔːrəkl̩//ˌæləˈɡərɪkl̩/

معنی: تمثیلی، مجازی، رمزی، کنایهای
معانی دیگر: (ادبیات) تمثیلی (allegoric هم می گویند)، نمادین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: allegorically (adv.)
(1) تعریف: having to do with allegory.

(2) تعریف: not literal; figurative.

جمله های نمونه

1. Every Russian knows the allegorical novel The Master And Margarita.
[ترجمه گوگل]هر روسی رمان تمثیلی استاد و مارگاریتا را می شناسد
[ترجمه ترگمان]هر فرد روسی رمان \"استاد و مارگاریتا\" را می شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I have this postcard depicting an allegorical figure of Strength.
[ترجمه گوگل]من این کارت پستال را دارم که شخصیتی تمثیلی از قدرت را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]این کارت پستالی است که تصویر نوعی از قدرت را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Allegorical portrait by Levitsky of the empress as Lawgiver in the temple of Justice.
[ترجمه گوگل]پرتره تمثیلی توسط لویتسکی از ملکه به عنوان قانونگذار در معبد عدالت
[ترجمه ترگمان]تصویر Allegorical از Levitsky ملکه به عنوان Lawgiver در معبد عدالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With many Buddhist allegorical words in these poems, Zenic enlightenment finds its fullest expression.
[ترجمه گوگل]با بسیاری از کلمات تمثیلی بودایی در این اشعار، روشنگری زنیک کامل ترین بیان خود را می یابد
[ترجمه ترگمان]با بسیاری از کلمات تمثیلی Buddhist در این اشعار، روشن کردن روشن فکری بهترین بیان خود را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Xiehouyu ( two - part allegorical saying ) is a pupolar language form.
[ترجمه گوگل]Xiehouyu (گفتار تمثیلی دو بخشی) یک فرم زبان عامیانه است
[ترجمه ترگمان]Xiehouyu (two part)یک شکل زبان pupolar است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paronomasia allegorical saying is a kind of allegorical saying that has a great proportion in it.
[ترجمه گوگل]قول تمثیلی پارونومازیا نوعی قول تمثیلی است که نسبت زیادی در آن دارد
[ترجمه ترگمان]تمثیلی paronomasia نیز نوعی نمادین است که می گوید که بخش بزرگی از آن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus the allegorical story becomes a historical epitome of inter - racial and international conflicts.
[ترجمه گوگل]بنابراین داستان تمثیلی به نمونه ای تاریخی از درگیری های بین نژادی و بین المللی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، داستان تمثیلی یک شکل تاریخی از درگیری های بین نژادی و بین المللی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lord of the Flies is an allegorical novel by Nobel Prize-winning author William Golding.
[ترجمه گوگل]ارباب مگس ها رمانی تمثیلی نوشته ویلیام گلدینگ نویسنده برنده جایزه نوبل است
[ترجمه ترگمان]لرد پرواز، رمانی به نام ویلیام گلدینگ است که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The undraped human figure,sometimes allegorical.
[ترجمه گوگل]پیکره انسانی بدون پوشش، گاه تمثیلی
[ترجمه ترگمان]شکل انسانی undraped، که گاهی تمثیلی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared with the traditional allegorical sayings, the allegorical sayings on campus have many new characteristics.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گفته های تمثیلی سنتی، اقوال تمثیلی در محوطه دانشگاه دارای ویژگی های جدید بسیاری است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با گفته های تمثیلی، گفته های تمثیلی در محوطه دانشگاه دارای ویژگی های جدیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maimonides God takes no literal shits, only allegorical ones.
[ترجمه گوگل]Maimonides خدا هیچ چیز تحت اللفظی نمی پذیرد، فقط تمثیلی
[ترجمه ترگمان]ابن میمون نه تن ها به صورت تحت اللفظی، فقط به زبان استعاری، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet they are also meant to be allegorical, to stand for something.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها همچنین به معنای تمثیلی بودن، حمایت از چیزی هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها هم چنین به معنای نمادین بودن، ایستادن برای چیزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The royal hunting-lodge of Falkland in Fife was transformed into a Renaissance palace, ornate with pilasters, medallions and allegorical statuary.
[ترجمه گوگل]کلبه شکار سلطنتی فالکلند در فایف به یک قصر دوره رنسانس تبدیل شد که با ستون‌ها، مدال‌ها و مجسمه‌های تمثیلی تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]کاخ سلطنتی Falkland در فایف در فایف به یک کاخ رنسانس تبدیل شده بود که با ستون های چهارگوش، نقره و مجسمه نمادین تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Franciscan legend thus presented the faithful a generation later with Francis as the allegorical saviour of the universal Church.
[ترجمه گوگل]بنابراین، افسانه فرانسیسکن یک نسل بعد، فرانسیس را به عنوان ناجی تمثیلی کلیسای جهانی به مؤمنان معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن افسانه فرقه فرانسیسیان یک نسل بعد با فرانسوا به عنوان منجی \"کلیسای جامع\" معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Working every weekend and most nights since November, Brown has been steadily bringing to life his and Evans' allegorical design.
[ترجمه گوگل]براون که از نوامبر هر آخر هفته و اکثر شب‌ها کار می‌کند، به طور پیوسته طراحی تمثیلی خود و ایوانز را زنده کرده است
[ترجمه ترگمان]براون هر هفته و بیشتر شب ها از ماه نوامبر کار می کند و به طور پیوسته طراحی تمثیلی خود و Evans را به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمثیلی (صفت)
allegorical, figurative

مجازی (صفت)
translative, allegorical, figurative, virtual, implicit, figural, tropologic, idiomatic

رمزی (صفت)
secret, mystic, allegorical, figurative, coded, symbolic, encoded, cryptic, esoteric, undercover, backstairs, furtive, occult, emblematic, runic

کنایه ای (صفت)
allegorical, figurative, symbolic

انگلیسی به انگلیسی

• metaphorical, figurative, containing an allegory
an allegorical story, poem, or painting uses allegory.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : allegory
✅️ صفت ( adjective ) : allegorical
✅️ قید ( adverb ) : allegorically
نمادین
تمثیل انگارانه

بپرس