allegation

/ˌæləˈɡeɪʃn̩//ˌæləˈɡeɪʃn̩/

معنی: مدعی، اظهار، بهانه، ادعا، تایید
معانی دیگر: (حقوق) اظهاری که دادخواه در نظر دارد بعدا اثبات کند، اتهام، دعوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an assertion made in the absence of positive proof.
مترادف: affirmation, assertion, declaration, predication
مشابه: acknowledgment, avowal

- An investigation was launched to see if there was any truth to the allegations made against the governor.
[ترجمه امیر نجات بخش] تحقیقاتی برای کشف حقیقت در مورد اظهاراتی که علیه فرماندار شده است صورت گرفت
|
[ترجمه گوگل] تحقیقات برای بررسی صحت ادعاهای مطرح شده علیه استاندار آغاز شد
[ترجمه ترگمان] یک تحقیق آغاز شد تا ببیند آیا هیچ حقیقتی در رابطه با اظهارات حاکم بر علیه فرماندار وجود دارد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in law, an assertion that must be proven by the party who made it.
مترادف: accusation, charge, complaint
مشابه: assertion, declaration

(3) تعریف: the act of alleging.
مترادف: accusation, affidavit, assertion, avowal, claim, complaint, declaration, deposition, proclamation

جمله های نمونه

1. I advise you to withdraw your allegation before I contact my lawyer.
[ترجمه مینا] توصیه میکنم قبل از اینکه با وکیلم تماس بگیرم ادعاتون رو پس بگیرید
|
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم قبل از تماس با وکیل خود از ادعای خود صرف نظر کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه می کنم قبل از اینکه با وکیلم تماس بگیرم allegation رو پس بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Have you any evidence to support this allegation?
[ترجمه گوگل]آیا مدرکی برای حمایت از این ادعا دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعا وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you able to verify your account/allegation/report/theory?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید حساب / ادعا / گزارش / نظریه خود را تأیید کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید گزارش \/ اظهارات خود را تایید کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He repudiated the allegation/charge/claim that he had tried to deceive them.
[ترجمه گوگل]او این ادعا/ اتهام/ادعا مبنی بر اینکه سعی کرده آنها را فریب دهد را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او اتهام و اتهام را رد کرد و ادعا کرد که او سعی کرده است آن ها را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It took over two months to disprove the allegation.
[ترجمه گوگل]بیش از دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود
[ترجمه ترگمان]دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She declared that the allegation was a lie.
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که این ادعا دروغ است
[ترجمه ترگمان]او اظهار داشت که این اتهام دروغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If this allegation is true, it will give us a useful lever against him.
[ترجمه گوگل]اگر این ادعا درست باشد، اهرم مفیدی در برابر او به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر این ادعا درست باشد، یک اهرم مفید علیه او به ما خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That allegation is a flat-out lie.
[ترجمه گوگل]این ادعا یک دروغ آشکار است
[ترجمه ترگمان]این ادعا دروغ محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Chairman, I object. That is an unfair allegation.
[ترجمه گوگل]آقای رئیس مخالفم این یک ادعای ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]آقای رئیس، من اعتراض دارم این یک اتهام ناعادلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The inspectors found no evidence which supported any allegation of suppression of official documents.
[ترجمه گوگل]بازرسان هیچ مدرکی پیدا نکردند که ادعای کتمان اسناد رسمی را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]بازرسان هیچ مدرکی دال بر حمایت از ادعای سرکوب اسناد رسمی نیافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is no substance in/to the allegation.
[ترجمه گوگل]هیچ محتوایی در/به این ادعا وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد این اتهام هیچ ماده ای وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The prosecution provided corroboration for her allegation.
[ترجمه گوگل]دادستانی ادعای او را تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]دادستان این ادعا را به خاطر اتهام وی ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The allegation was that the defendants had supplied contaminated water to the plaintiffs thereby causing them personal injury.
[ترجمه گوگل]اتهام این بود که متهمان آب آلوده به شاکیان رسانده و از این طریق باعث آسیب جانی شاکیان شده اند
[ترجمه ترگمان]این اتهام این بود که متهمان آب آلوده به شاکیان داده بودند در نتیجه باعث آسیب شخصی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The allegation came on the third day of an insurance fraud trial at Snaresbrook Crown Court.
[ترجمه گوگل]این ادعا در سومین روز محاکمه کلاهبرداری بیمه در دادگاه تاج و تخت اسنرسبروک مطرح شد
[ترجمه ترگمان]این اتهام در سومین روز محاکمه کلاهبرداری بیمه در دادگاه کراون مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The allegation is dangerous and insulting to Morrissey, especially when you consider that he has never publicly espoused racist views.
[ترجمه گوگل]این ادعا برای موریسی خطرناک و توهین‌آمیز است، به‌ویژه وقتی در نظر بگیرید که او هرگز علناً از دیدگاه‌های نژادپرستانه حمایت نکرده است
[ترجمه ترگمان]این اتهام به Morrissey خطرناک و توهین آمیز است، به خصوص وقتی شما فکر می کنید که او هرگز دیدگاه های نژادپرستانه و نژادپرستانه را نپذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدعی (اسم)
assertion, claim, accuser, claimant, pretender, plaintiff, adversary, complainant, prosecutor, pretension, allegation, suitor

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

بهانه (اسم)
fiction, excuse, pretense, alibi, pretext, plea, fetch, allegation, evasion, subterfuge, stall, put-off, essoin, salvo, lame excuse

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

تایید (اسم)
support, validity, verification, confirmation, grace, allegation, endorsement, validation

انگلیسی به انگلیسی

• charge; statement; declaration; unfounded accusation
an allegation is a statement suggesting that someone has done something wrong.

پیشنهاد کاربران

1. ادعا. اظهار 3. اتهام
مثال:
a deceitful allegation
یک ادعای فریب کارانه
مدعی، اظهار، بهانه، ادعا
اظهار یا اظهارتی که مدعی بدون مدرک ارائه میدهد و قصد دارد آنها را بعدا اثبات کند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : allege
اسم ( noun ) : allegation
صفت ( adjective ) : alleged
قید ( adverb ) : allegedly
Intelligible : فهمیدنی - قابل فهم
Unintelligible : نافهمیدنی - غیر قابل فهم - نامفهوم - پیچیده - غامض
Intelligibility : قابلیت فهم
Intelligibly : بطور قابل فهم - با روشنی - بطور فهمیدنی
Literate : با سواد - ادیب
...
[مشاهده متن کامل]

Illiterate : بی سواد، عامی، درس نخوانده
Literacy : سواد، باسوادی، سواد خواندن و نوشتن
Literature : ادبیات
Legible : خوانا ( نوشته / دست خط ) [خوش خط هم میشه ولی خوانا بهتره]
Illegible : ناخوانا - غیرقابل خواندن و تشخیص دادن ( نوشته یا دستخط )
Legibility : خوانایی - خوش خطی
Legitimate : قانونی - مشروع - درست - معتبر - صحیح
illegitimate : غیرقانونی - نامعتبر - نادرست - غلط - نامشروع
Legitimacy : مشروعیت - قانونی بودن - درستی و حقانیت
Legislation : قانون پارلمانی - وضع قانون - قانون گذاری - قانون مصوب ( وضع شده/تصویب شده )
Allegation : ادعاها، اتهامات و تهمت هایی که به کسی زده میشود و بیانگر این است که وی جرمی یا جرایمی مرتکب شده است.

ادعا
Deny the allegation: ssys the accusations are not true
مدعا
اتهام ، ادعا

بپرس