• : تعریف: not well coordinated or dextrous, esp. in using the hands; clumsy.
انگلیسی به انگلیسی
• clumsy, awkward; not graceful; not talented
پیشنهاد کاربران
دست و پا چلفتی مثال: Can you untangle this thread for me? I'm all thumbs today می توانی این نخ را برای من باز کنی؟ من امروز دست و پا چلفتی ام.
https://www. phrases. org. uk/idioms/all - thumbs. html ادم دست و پاچلفتی - این دستش به اون دستش میگه گُه نخور . از اصطلاح each finger was thumb گرفته شده و منظور اینه که همه انگشتهای این آدم مثل شست پا است . کارایی نداره .
Clumsy
I'm all thumbs , so i'm not good at origami من دست ورزی ام خوب نیست . پس کاغذ و تا بلد نیستم.