تمام راه تا . . . .
She walked all the way to the beach to enjoy the sunset.
�� او تمام راه را تا ساحل پیاده رفت تا غروب را تماشا کند.
He drove all the way to the mountains for a weekend getaway.
�� او تمام راه را تا کوه ها رانندگی کرد برای یک تعطیلات آخر هفته.
�� او تمام راه را تا ساحل پیاده رفت تا غروب را تماشا کند.
�� او تمام راه را تا کوه ها رانندگی کرد برای یک تعطیلات آخر هفته.
تا برسید به. . .
به، تا ( ما بعدش شخص یا چیزی است که در انتهای یک سلسله یا ساختار واقع شده )
I'll take my complaint all the way to the managing director.