[ترجمه گوگل] من همیشه به آن رستوران می روم [ترجمه ترگمان] من همیشه به اون رستوران میرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. You can fool some of the people all the time, and all of the people some of the time; but you can't fool all of the people all the time.
[ترجمه ..] شما می توانید برخی از مردم را همیشه فریب دهید، و برخی از مردم را گاهی اوقات. اما شما نمی توانید همیشه همه مردم را گول بزنید.
|
[ترجمه گوگل]شما می توانید بعضی از مردم را همیشه فریب دهید، و بعضی از مردم را گاهی اوقات اما شما نمی توانید همیشه همه مردم را گول بزنید [ترجمه ترگمان]تو همیشه می تونی بعضی از مردم رو گول بزنی، و بقیه مردم هم بعضی وقتا، اما تو نمی تونی همه مردم رو گول بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The baby was howling all the time I was there.
[ترجمه گوگل]بچه تمام مدتی که من آنجا بودم زوزه می کشید [ترجمه ترگمان]بچه در تمام مدتی که آنجا بودم زوزه می کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The globe is rolling round all the time.
[ترجمه گوگل]کره زمین همیشه در حال چرخش است [ترجمه ترگمان]کره زمین همیشه در حال چرخش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The bells jingled all the time.
[ترجمه گوگل]زنگ ها مدام به صدا در می آمدند [ترجمه ترگمان]ناقوس ها تمام مدت صدا می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Accidents like this happen all the time.
[ترجمه گوگل]چنین حوادثی همیشه اتفاق می افتد [ترجمه ترگمان]همیشه حوادثی مثل این اتفاق می افته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was miserable all the time and rows would start over petty things.
[ترجمه گوگل]او همیشه بدبخت بود و دعواها بر سر چیزهای کوچک شروع می شد [ترجمه ترگمان]او در تمام این مدت درمانده و درمانده بود و همه چیز کوچک و کوچک را شروع می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Computers are getting faster all the time.
[ترجمه گوگل]کامپیوترها همیشه سریعتر می شوند [ترجمه ترگمان]کامپیوترها در طول زمان سریع تر می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In hospital she'll be under observation all the time.
[ترجمه گوگل]در بیمارستان او همیشه تحت نظر خواهد بود [ترجمه ترگمان]در بیمارستان همیشه تحت نظر خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. All the time they agonized and prayed.
[ترجمه گوگل]در تمام مدت عذاب می کشیدند و دعا می کردند [ترجمه ترگمان]در تمام این مدت ناراحت بودند و دعا می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The kind old man is accompanied all the time.
[ترجمه گوگل]پیرمرد مهربان همیشه همراه است [ترجمه ترگمان]پیرمرد همیشه همراه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She frets away all the time when he isn't at home.
[ترجمه گوگل]او همیشه وقتی او در خانه نیست عصبانی می شود [ترجمه ترگمان]هر وقت که تو خو نه نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The game is getting tenser all the time.
[ترجمه گوگل]بازی همیشه در حال تنش کردن است [ترجمه ترگمان]این بازی همیشه در حال افزایش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm tired of having to pretend all the time.
[ترجمه گوگل]من از این که باید مدام تظاهر کنم خسته شده ام [ترجمه ترگمان]از اینکه همیشه تظاهر کنم خسته شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In big cities you always hear sirens all the time.
[ترجمه گوگل]در شهرهای بزرگ همیشه صدای آژیر را می شنوید [ترجمه ترگمان]در شهرهای بزرگ همیشه آژیرهای خطر به صدا در می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We had a ghastly holiday; it rained all the time.
[ترجمه گوگل]تعطیلات بدی داشتیم همیشه باران می بارید [ترجمه ترگمان]تعطیلات وحشتناکی داشتیم؛ همیشه باران می بارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• constantly, continually
پیشنهاد کاربران
پیوسته
تفاوت all the time و always: اولین تفاوتشون اینه که all the time معمولا انتهای جمله میاد در حالیکه always قبل از فعل میاد. Ali watches action movies all the time Ali always eats melon with his bare hands ... [مشاهده متن کامل]
دومین تفاوتش اینه که جمله اول بیشتر این حس رو میده که "علی مدام در حال فیلم اکشن دیدنه و داره توی این کار زیاده روی میکنه" اما جمله دوم این حس رو میده که "علی هندوانه رو همیشه با دست میخوره و روتینش اینه ( نه اینکه دیگه با این کار شورشو در آورده و زیاد داره این کارو انجام میده ) ".
بارها و بارها
همیشه
the whole time
بچه ها فرق بین all the time and all time all time میشه برای همیشه ولی all the time یعنی بیشتر اوقات ولی همیشه نیست مثال: “All time” is usually preceded with “for” and it means for ever, whereas “all the time” means very often or continuously. For example: ... [مشاهده متن کامل]
He will be remembered for all time. او برای همیشه در یاد خواهد بود My glasses fall off all the time. . عینکم مدام می افتد.
در تمام اوقات
همیشه، همینطور، مدام The situation is getting better all the time همینطور وضعیت دارد بهتر می شود. All the time I think of you همیشه به تو فکر میکنم
1 تمام وقت 2 مدام با دائم و دائما constant و constantly اشتباه نگیرید
بیشتر اوقات
بیشتر اوقات اغلبا اغلب اوقات در بیشتر موارد
یکسره ، تمام وقت
تمام مدت
دائماً - مدام - همواره - همیشه - پیوسته
constantly habitually during the whole of a particular period of time very often repeatedly