🔸 معادل فارسی:
فرااشباع کننده / همه چیز نفوذگر / غرق کننده ی هستی / اشباع کننده ی جان
در زبان محاوره ای:
یه چیزی که همه جا رو پر می کنه، همه چی رو غرق خودش می کنه، جا واسه هیچ چی نمی ذاره
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( ادبی – حسی ) :
توصیف چیزی که به طور کامل و شدید در همه جا نفوذ می کنه و همه چیز رو اشباع می کنه
مثال: The all - saturating light of the sun melted every shadow.
نور فرااشباع خورشید هر سایه ای رو آب کرد.
2. ( فلسفی – هستی شناسی ) :
برای توصیف مفاهیمی مثل عشق، حقیقت یا آگاهی که در همه چیز جاری و نفوذی هستن
مثال: Her all - saturating presence changed the way I saw the world.
حضور فرااشباعش دیدگاهم به دنیا رو عوض کرد.
3. ( احساسی – استعاری ) :
برای بیان احساساتی که همه ی وجود آدم رو درگیر می کنن
مثال: The grief was all - saturating, leaving no room for joy.
اندوه فرااشباع بود، جایی برای شادی باقی نگذاشت.
🔸 مترادف ها:
overwhelming – all - consuming – pervasive – engulfing – flooding – penetrating
فرااشباع کننده / همه چیز نفوذگر / غرق کننده ی هستی / اشباع کننده ی جان
در زبان محاوره ای:
یه چیزی که همه جا رو پر می کنه، همه چی رو غرق خودش می کنه، جا واسه هیچ چی نمی ذاره
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( ادبی – حسی ) :
توصیف چیزی که به طور کامل و شدید در همه جا نفوذ می کنه و همه چیز رو اشباع می کنه
مثال: The all - saturating light of the sun melted every shadow.
نور فرااشباع خورشید هر سایه ای رو آب کرد.
2. ( فلسفی – هستی شناسی ) :
برای توصیف مفاهیمی مثل عشق، حقیقت یا آگاهی که در همه چیز جاری و نفوذی هستن
مثال: Her all - saturating presence changed the way I saw the world.
حضور فرااشباعش دیدگاهم به دنیا رو عوض کرد.
3. ( احساسی – استعاری ) :
برای بیان احساساتی که همه ی وجود آدم رو درگیر می کنن
مثال: The grief was all - saturating, leaving no room for joy.
اندوه فرااشباع بود، جایی برای شادی باقی نگذاشت.
🔸 مترادف ها: