all fours

/ˈɒlˈfɔːrz//ɔːlfɔːz/

معنی: چهار دست و پا، چهارپا، چهارپا، چهار دست و پا
معانی دیگر: نوعی بازی ورق که با هر دست آن می توان حداکثر چهار امتیاز آورد

جمله های نمونه

1. The baby was crawling about on all fours.
[ترجمه گوگل]بچه چهار دست و پا می خزید
[ترجمه ترگمان]بچه روی چهار دست و پا می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She crawled on all fours over to the window.
[ترجمه گوگل]او چهار دست و پا خزید و به سمت پنجره رفت
[ترجمه ترگمان]چهار دست و پا به طرف پنجره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll have to get down on all fours to clean behind the toilet.
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن پشت توالت باید چهار دست و پا بنشینید
[ترجمه ترگمان]باید چهار دست و چهار دست و پا بزنی و پشت توالت قایم بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه گوگل]چهار دست و پا افتاده بود و با توله سگ بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dropping down on to all fours, she came swaying over to sniff at little Arcas, who lay asleep in my arms.
[ترجمه گوگل]چهار دست و پا افتاد و با تاب خوردن آمد تا آرکاس کوچولو را که در آغوش من خوابیده بود بو بکشد
[ترجمه ترگمان]روی چهار دست و پا حرکت کرد، او به سمت بالا رفت تا به Arcas کوچک که در آغوش من خوابیده بود بو بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tam was on all fours, a wood chisel in his hand, apparently sneaking up on a grazing sheep.
[ترجمه گوگل]تام چهار دست و پا بود، اسکنه‌ای چوبی در دستش بود و ظاهراً یواشکی روی گوسفندی که در حال چرا بود می‌رفت
[ترجمه ترگمان]تام روی چهار دست و پا ایستاده بود و یک قلم چوب در دست داشت و ظاهرا مشغول چریدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peter had been on all fours and had had to roll out of the gutter on to the pavement.
[ترجمه گوگل]پیتر چهار دست و پا شده بود و مجبور بود از ناودان بیرون بیاید و روی سنگفرش بیاید
[ترجمه ترگمان]پیتر چهار دست و پا روی زمین افتاده بود و مجبور شده بود از جوی آب بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She tried to get up on all fours, and bumped her head on the underside of the bed.
[ترجمه گوگل]سعی کرد چهار دست و پا بلند شود و سرش را به زیر تخت کوبید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد چهار دست و پا بلند شود و سرش را به زیر تخت پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Billy was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه گوگل]بیلی چهار دست و پا افتاده بود و با توله سگ بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]بیلی روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I managed to land on all fours and started to run for cover.
[ترجمه گوگل]من موفق شدم چهار دست و پا فرود بیایم و شروع به دویدن برای پوشش کردم
[ترجمه ترگمان]من موفق شدم چهار دست و پا روی زمین فرود بیایم و شروع به دویدن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He crawls up to her on all fours like a gentle but ravenous bear and begins to nuzzle her.
[ترجمه گوگل]او مانند خرس ملایم اما درنده به سمت او چهار دست و پا می خزد و شروع به نوازش کردن او می کند
[ترجمه ترگمان]مثل یک خرس نجیب و گرسنه روی چهار دست و پا راه می رود و شروع می کند به مالیدن او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Get down on all fours and look around.
[ترجمه گوگل]چهار دست و پا پایین بیایید و به اطراف نگاه کنید
[ترجمه ترگمان] چهار دست و پا بکش پایین و یه نگاهی به اطراف بنداز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A baby crawls on all fours.
[ترجمه گوگل]یک نوزاد چهار دست و پا می خزد
[ترجمه ترگمان] یه بچه روی چهار دست و پا راه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The examples are not on all fours.
[ترجمه گوگل]مثال ها چهار دست و پا نیستند
[ترجمه ترگمان]این نمونه ها چهار دست و پا نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهار دست و پا (اسم)
all fours, quadrumane

چهارپا (اسم)
all fours, beast, pack animal

چهارپا (صفت)
all fours

چهار دست و پا (صفت)
all fours, quadruped, quadrumanal, quadrumanous

انگلیسی به انگلیسی

• four limbs, both arms and legs; four legs (in four-legged animals)

پیشنهاد کاربران

بپرس