alkaline

/ˈælkəˌlaɪn//ˈælkəlaɪn/

معنی: دارای خاصیت قلیایی
معانی دیگر: (شیمی)، قلیایی، وابسته به قلیا، شخایی، دارای ph بیش از هفت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: alkalinity (n.)
(1) تعریف: of, containing, or similar to an alkali.
متضاد: acid
مشابه: basic

(2) تعریف: of soil, having a pH above seven.

جمله های نمونه

1. the alkaline properties of amonia
ویژگی های آلکالینی (قلیایی) آمونیاک

2. Some soils are actually too alkaline for certain plant life.
[ترجمه گوگل]برخی از خاک ها در واقع بیش از حد قلیایی برای زندگی گیاهان خاص هستند
[ترجمه ترگمان]در واقع برخی از خاک ها برای زندگی گیاهی خاص بیش از حد قلیایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We try to revegetate the saline or alkaline lands near the seashore.
[ترجمه گوگل]سعی می کنیم زمین های شور یا قلیایی نزدیک ساحل دریا را دوباره رویشی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم از نمک یا زمین های قلیایی نزدیک ساحل استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This plant prefers alkaline soil, though it will readily tolerate some acidity.
[ترجمه گوگل]این گیاه خاک قلیایی را ترجیح می دهد، اگرچه مقداری اسید را به راحتی تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]این گیاه خاک قلیایی را ترجیح می دهد، اگرچه به راحتی برخی اسیدیته را تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some plants will not grow in very alkaline soils.
[ترجمه گوگل]برخی از گیاهان در خاک های خیلی قلیایی رشد نمی کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از گیاهان در خاک بسیار قلیایی رشد نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Antacids are alkaline and they relieve pain by neutralizing acid in the contents of the stomach.
[ترجمه گوگل]آنتی اسیدها قلیایی هستند و با خنثی کردن اسید موجود در محتویات معده، درد را تسکین می دهند
[ترجمه ترگمان]antacids قلیایی هستند و درد را با خنثی کردن اسید در محتویات معده تسکین می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Zeolite-softened water may be quite alkaline because it contains substantial quantities of sodium carbonate and bicarbonate.
[ترجمه گوگل]آب نرم شده با زئولیت ممکن است کاملا قلیایی باشد زیرا حاوی مقادیر قابل توجهی کربنات سدیم و بی کربنات است
[ترجمه ترگمان]آب ملایم - نرم ممکن است کاملا قلیایی باشد چون حاوی مقادیر قابل توجهی از کربنات سدیم و بی کربنات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It takes two AA size alkaline batteries.
[ترجمه گوگل]دو باتری قلیایی سایز AA مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It will recharge Ni Cad, Zinc-Chloride and Alkaline cells.
[ترجمه گوگل]این سلول های Ni Cad، روی-کلرید و قلیایی را شارژ می کند
[ترجمه ترگمان]این فولاد Ni Ni، روی روی و سلول های Alkaline را شارژ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rabbit anti-human immunoglobulin conjugated with alkaline phosphatase was used to detect the bound antibody.
[ترجمه گوگل]ایمونوگلوبولین ضد انسانی خرگوش کونژوگه با آلکالین فسفاتاز برای تشخیص آنتی بادی متصل استفاده شد
[ترجمه ترگمان]Rabbit anti - با phosphatase قلیایی برای تشخیص آنتی بادی محدود مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Elevated alkaline phosphatase is associated with liver disease and with both obstructive jaundice and intrahepatic jaundice.
[ترجمه گوگل]افزایش آلکالین فسفاتاز با بیماری کبد و با زردی انسدادی و زردی داخل کبدی همراه است
[ترجمه ترگمان]phosphatase alkaline آلکالین با بیماری های کبد و هم با یرقان سفیدی و یا یرقان سفیدی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This plant dislikes hard and alkaline water but does not mind plenty of light or half-shade.
[ترجمه گوگل]این گیاه از آب سخت و قلیایی بیزار است اما نور زیاد یا نیمه سایه برای آن مهم نیست
[ترجمه ترگمان]این گیاه از آب سخت و قلیایی بدش می آید اما به مقدار زیادی نور و یا نیمه سایه اهمیت نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mbuna have a basic requirement for moderately hard, alkaline water which should be extremely clean and well-oxygenated.
[ترجمه گوگل]مبنا یک نیاز اساسی برای آب نسبتا سخت و قلیایی دارد که باید بسیار تمیز و دارای اکسیژن کافی باشد
[ترجمه ترگمان]mbuna یک الزام اساسی برای آب نسبتا سخت و قلیایی دارند که باید بسیار تمیز و با اکسیژن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But it requires alkaline water and propagates freely from stem-cuttings.
[ترجمه گوگل]اما به آب قلیایی نیاز دارد و آزادانه از طریق قلمه های ساقه تکثیر می شود
[ترجمه ترگمان]اما این آب نیاز به آب قلیایی دارد و به طور رایگان از برش ساقه منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her serum alkaline phosphatase fell to normal.
[ترجمه گوگل]آلکالین فسفاتاز سرم او به حد نرمال رسید
[ترجمه ترگمان]سرم به شدت به حالت عادی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای خاصیت قلیایی (صفت)
alkaline

تخصصی

[خودرو] خاصیت قلیایی ماده
[شیمی] 1- قلیایی، وابسته به قلیا، شخایی 2- داراى PH بیش از هفت 3- داراى قلیا، قلیادار
[عمران و معماری] قلیایی
[مهندسی گاز] قلیائی
[زمین شناسی] قلیائین صفت برای آلکالی (شیمی). آلکالیک (سنگ شناسی).
[نساجی] قلیایی - بازی
[ریاضیات] قلیائی
[نفت] قلیایی
[آب و خاک] قلیایی

انگلیسی به انگلیسی

• of an alkali, like an alkali, containing an alkali
something that is alkaline contains an alkali.

پیشنهاد کاربران

خاصیت قلیایی
اکسید فلزی ( وقتی با اب واکنش میدهد، باز ایجاد میکند و PH آن بیشتر از 7 میباشد.
بازی

بپرس