aliphatic

/ˌælɪˈfætɪk//ˌælɪˈfætɪk/

معنی: چربی دار
معانی دیگر: وابسته به پیه و چربی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: indicating an organic chemical compound in which the carbon atoms make an open chain.

جمله های نمونه

1. Most aliphatic compounds are flammable, allowing the use of hydrocarbons as fuel, such as methane in Bunsen burners, and acetylene in welding.
[ترجمه گوگل]اکثر ترکیبات آلیفاتیک قابل اشتعال هستند و امکان استفاده از هیدروکربن ها به عنوان سوخت مانند متان در مشعل های Bunsen و استیلن در جوشکاری را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر ترکیبات آلیفاتیک قابل اشتعال هستند، و اجازه استفاده از هیدروکربن ها به عنوان سوخت، مانند متان در burners Bunsen و استیلن در جوشکاری را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aliphatic polyesters are not used for fiber production, because of their low melting points.
[ترجمه گوگل]پلی استرهای آلیفاتیک به دلیل نقطه ذوب پایین برای تولید الیاف استفاده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]polyesters های چربی دار برای تولید فیبر، به دلیل نقاط ذوب پایین خود استفاده نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aliphatic hydrocarbons can be nitrated even with 1% nitric acid.
[ترجمه گوگل]هیدروکربن های آلیفاتیک را می توان حتی با اسید نیتریک 1 درصد نیترات کرد
[ترجمه ترگمان]هیدروکربن های چربی دار حتی می توانند با ۱ درصد اسید نیتریک اکسید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The yield of formaldehyde of aliphatic saturated hydrocarbon was a fat lot which could be neglected.
[ترجمه گوگل]بازده فرمالدئید هیدروکربن اشباع آلیفاتیک مقدار زیادی چربی بود که می توان نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]تسلیم شدن of آلیفاتیک و هیدروکربن آلیفاتیک، مقدار زیادی چربی بود که می توان آن را نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was found that both aliphatic and aromatic thiols promoted th photooxygenation process, leading to obvious decrease in an induction period of polymerization.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که تیول‌های آلیفاتیک و آروماتیک هر دو فرآیند فتوکسیژناسیون را ترویج می‌کنند که منجر به کاهش آشکار در دوره القای پلیمریزاسیون می‌شود
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که هم آمین های چربی دار و هم آروماتیک، فرآیند photooxygenation را ترویج می کنند که منجر به کاهش آشکار در دوره القا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of or relating to organic compounds having both aliphatic and cyclic characteristics or structures.
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به ترکیبات آلی دارای خصوصیات یا ساختارهای آلیفاتیک و حلقوی
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به ترکیبات آلی که دارای ویژگی های الکتریکی و حلقوی و یا ساختارهای حلقوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Biogenic amines are aliphatic, alicyclic or heterocyclic organic bases of low molecular mass, which arise as a consequence of metabolic processes in animal, plants and microorganisms.
[ترجمه گوگل]آمین های بیوژنیک بازهای آلی آلیفاتیک، آلی حلقه ای یا هتروسیکلیک با جرم مولکولی کم هستند که در نتیجه فرآیندهای متابولیکی در حیوانات، گیاهان و میکروارگانیسم ها ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]آمین های چربی دار خاصیت قلیایی، alicyclic یا ناجورحلقه های آلی با جرم مولکولی کم هستند، که در نتیجه فرآیندهای متابولیک در حیوان، گیاهان و میکرو ارگانیسم های ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In hydroformylation of aliphatic olefin, although regioselectivity was low, the major product depended on the selectivity of catalyst. Development direction of metal-NHC complexes was prospected.
[ترجمه گوگل]در هیدروفورمیلاسیون الفین آلیفاتیک، اگرچه انتخاب منطقه ای کم بود، محصول اصلی به گزینش پذیری کاتالیزور بستگی داشت جهت توسعه مجتمع های فلزی-NHC مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اگر چه مکان گزینی شدید بود، فراورده اصلی به انتخاب کاتالیست بستگی داشت جهت توسعه مجتمع های فلز - NHC مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present invention discloses a comb-like aliphatic resin acid.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر یک اسید رزینی آلیفاتیک شانه مانند را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود نشان دهنده یک comb - مانند resin آلیفاتیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Designating an aliphatic hydrocarbon having a straight and unbranched chain of carbon atoms.
[ترجمه گوگل]تعیین یک هیدروکربن آلیفاتیک با زنجیره ای مستقیم و بدون انشعاب از اتم های کربن
[ترجمه ترگمان]Designating یک هیدروکربن آروماتیک دارای زنجیره مستقیم و unbranched از اتم های کربن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A total of thirty aliphatic alcohols was studied.
[ترجمه گوگل]در مجموع سی الکل آلیفاتیک مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در مجموع سی alcohols آلیفاتیک مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Resistant to wear, impact, salt water and aliphatic hydrocarbons.
[ترجمه گوگل]مقاوم در برابر سایش، ضربه، آب نمک و هیدروکربن های آلیفاتیک
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر سایش، ضربه، آب شور و هیدروکربن های آلیفاتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Synthetic aliphatic polyesters are synthesised from diols and dicarboxylic acids via condensation polymerisation, and are known to be completely biodegradable in soil and water.
[ترجمه گوگل]پلی استرهای آلیفاتیک مصنوعی از دیول ها و اسیدهای دی کربوکسیلیک از طریق پلیمریزاسیون تراکمی سنتز می شوند و به طور کامل در خاک و آب زیست تخریب پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]polyesters های چربی دار از diols و دی کربوکسیلیک اسیدها از طریق چگالش polymerisation سنتز می شوند و شناخته می شوند که به طور کامل در خاک و آب زیست تخریب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is an aliphatic ether of the cedrol.
[ترجمه گوگل]این یک اتر آلیفاتیک سدرول است
[ترجمه ترگمان]این یک اتر aliphatic آلیفاتیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چربی دار (صفت)
fat, sebaceous, aliphatic

تخصصی

[خودرو] ترکیباتی آلی متشکل از کربن و هیدروژن
[نساجی] آلیفاتیک ( ترکیب زنجیری چرب مثل پارافین ) - زنجیری - خطی
[پلیمر] آلیفاتیک، ترکیبی که در آن اتمهای کربن به صورت زنجیری باشند و نه به صورت حلقه های بسته این توصیف برای استرها و اسیدهای چرب که دارای چنین ساختاری هستند به کار می رود.

انگلیسی به انگلیسی

• referring to an oil or fat

پیشنهاد کاربران

در شیمی : ترکیباتی که شامل کربن و هیدروژن بوده و در آن حلقه ای وجود نداشته باشد یا اگر حلقه ای وجود دارد آن حلقه آروماتیک نباشد، در این دسته جای می گیرند

بپرس