aligning

جمله های نمونه

1. He neatly aligned the flower-pots on the window-sill.
[ترجمه گوگل]او گلدان‌های گل را به‌خوبی روی طاقچه چید
[ترجمه ترگمان]او با دقت گلدان های گل را روی درگاه پنجره قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wheel must be aligned with the frame.
[ترجمه گوگل]چرخ باید با قاب هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]گردونه باید با کادر تراز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The party is under pressure to align itself more closely with industry.
[ترجمه گوگل]حزب تحت فشار است تا خود را بیشتر با صنعت هماهنگ کند
[ترجمه ترگمان]حزب تحت فشار است تا خود را با صنعت بیشتری همسو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He argued that important historical sites were aligned along straight lines of mystic energy.
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که مکان‌های تاریخی مهم در امتداد خطوط مستقیم انرژی عرفانی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که مکان های تاریخی مهم در امتداد خطوط مستقیم انرژی عرفانی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We must align ourselves with the workers.
[ترجمه گوگل]ما باید خودمان را با کارگران هماهنگ کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید خودمان را با کارگران هماهنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are signs that the prime minister is aligning himself with the liberals.
[ترجمه گوگل]نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد نخست وزیر در حال همسویی با لیبرال ها است
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه نخست وزیر خودش را با لیبرال ها مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When you've aligned the notch on the gun with the target, fire!
[ترجمه گوگل]وقتی شکاف اسلحه را با هدف هماهنگ کردید، شلیک کنید!
[ترجمه ترگمان]وقتی که تو شکاف رو با هدف قرار دادی، آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Align the ruler and the middle of the paper.
[ترجمه گوگل]خط کش و وسط کاغذ را تراز کنید
[ترجمه ترگمان]خط کش و وسط کاغذ را هم تراز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Communist Party has aligned itself with the Socialists.
[ترجمه گوگل]حزب کمونیست خود را با سوسیالیست ها همسو کرده است
[ترجمه ترگمان]حزب کمونیست خودش را با سوسیالیست ها متحد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Church leaders have aligned themselves with the opposition.
[ترجمه گوگل]رهبران کلیسا خود را با مخالفان همسو کرده اند
[ترجمه ترگمان]رهبران کلیسا با اپوزیسیون متحد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The senator aligned himself with the critics of the proposed reforms.
[ترجمه گوگل]سناتور خود را با منتقدان اصلاحات پیشنهادی همسو کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور خود را با منتقدان اصلاحات پیشنهادی همسو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Domestic prices have been aligned with those in world markets.
[ترجمه گوگل]قیمت های داخلی با قیمت های موجود در بازارهای جهانی هماهنگ شده است
[ترجمه ترگمان]قیمت های داخلی در بازارهای جهانی با هم تراز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Newspapers traditionally align themselves with one political party.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها به طور سنتی خود را با یک حزب سیاسی همسو می کنند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها به طور سنتی خود را با یک حزب سیاسی متحد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The top and bottom line of each column on the page should align.
[ترجمه گوگل]خط بالا و پایین هر ستون در صفحه باید تراز شوند
[ترجمه ترگمان]خط بالا و پایین هر ستون در صفحه باید با هم تراز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] همبادکردن

انگلیسی به انگلیسی

• causing to fall into line or into position; adjustment, tuning

پیشنهاد کاربران

منطبق [شدن]
تراز کردن , در یک خط صاف قرار دادن
aligning ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: هم راستاسازی 1
تعریف: فرایند تنظیم خط محور باریکۀ نور تابیده شده از افزارۀ علامت دهی برای آن که از نقطۀ هم راستایی علائم بگذرد
هم سوسازی، هم راستاسازی، هماهنگ سازی
هم سویی، هم راستایی، هماهنگی
برابرکردن یاهماهنگ شده
همسان سازی
همتراز کردن
مطابقت دادن
هم سطح سازی
همسو و هماهنگ سازی
هماهنگ کردن
تراز بندی
هماهنگی
همسو کردن

بپرس