فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: alights, alighting, alighted, alit
حالات: alights, alighting, alighted, alit
• (1) تعریف: to step down or dismount, usu. from a conveyance.
• مترادف: dismount, land, light
• متضاد: board, get on
• مشابه: light, settle
• مترادف: dismount, land, light
• متضاد: board, get on
• مشابه: light, settle
- She alighted from the bus.
[ترجمه گوگل] او از اتوبوس پیاده شد
[ترجمه ترگمان] پیاده از اتوبوس پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیاده از اتوبوس پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to come to rest.
• مترادف: light, settle
• مشابه: descend
• مترادف: light, settle
• مشابه: descend
- My gaze alighted on her bracelet.
[ترجمه گوگل] نگاهم به دستبندش خیره شد
[ترجمه ترگمان] نگاهم روی دست بند فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نگاهم روی دست بند فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The fly alit on her arm.
[ترجمه شیوا] مگس روی بازویش نشست|
[ترجمه گوگل] مگس روی بازویش ایستاد[ترجمه ترگمان] مگس روی بازویش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت و ( adjective, adverb )
• (1) تعریف: illuminated or appearing illuminated; lighted up.
• مترادف: bright, brilliant, dazzling, effulgent, fulgent, glowing, illuminated, lighted, lit, lucent, lustrous, radiant
• مشابه: ablaze, burning, sparkling
• مترادف: bright, brilliant, dazzling, effulgent, fulgent, glowing, illuminated, lighted, lit, lucent, lustrous, radiant
• مشابه: ablaze, burning, sparkling
- The night sky was alight with fireworks.
[ترجمه گوگل] آسمان شب با آتش بازی روشن شد
[ترجمه ترگمان] آسمان شب پر از آتش بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آسمان شب پر از آتش بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her face was alight with excitement.
[ترجمه گوگل] صورتش از هیجان روشن شده بود
[ترجمه ترگمان] چهره اش از هیجان برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چهره اش از هیجان برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: in flames.
• مترادف: ablaze, afire, aflame, burning
• مترادف: ablaze, afire, aflame, burning
- He poured gasoline over the rags and set them alight.
[ترجمه گوگل] روی پارچه ها بنزین ریخت و آتش زد
[ترجمه ترگمان] او بنزین را روی لباس ها ریخت و آن ها را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او بنزین را روی لباس ها ریخت و آن ها را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The entire building was alight when the fire department arrived.
[ترجمه گوگل] وقتی آتش نشانی رسید تمام ساختمان سوخته بود
[ترجمه ترگمان] تمام ساختمان هنگامی روشن شد که آتش نشانی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام ساختمان هنگامی روشن شد که آتش نشانی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید