algid

/ˈældʒɪd//ˈældʒɪd/

معنی: سرد، خنک
معانی دیگر: (فرانسه) سرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: algidity (n.), algidness (n.)
• : تعریف: cold; chill.

- fingers locked in an algid state
[ترجمه گوگل] انگشتان در حالت آلژید قفل شده اند
[ترجمه ترگمان] انگشت هایش را در یک حالت algid قفل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرد (صفت)
algid, cold, cool, chilled, chilly, standoff, fresh, standoffish, arctic, distant, nipping, wintry, raw

خنک (صفت)
algid, cold, cool, chilled, chilly, fresh, flat, insipid, vapid, breezy, frigid, icy

تخصصی

[آب و خاک] سرد، خنک

انگلیسی به انگلیسی

• cold, chilly

پیشنهاد کاربران

بپرس