algeria

/ælˈdʒɪriə//ælˈdʒɪəriə/

کشور الجزایر (در شمال افریقا)، الجزایر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Algerian (adj.), Algerian (n.)
• : تعریف: a North African country located between Morocco and Libya, formerly a French colony.

جمله های نمونه

1. Algeria was formerly a French colony.
[ترجمه گوگل]الجزایر قبلا مستعمره فرانسه بود
[ترجمه ترگمان]الجزایر سابق یک مستعمره فرانسوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He took off with his writer friend for Algeria.
[ترجمه گوگل]او با دوست نویسنده اش به الجزایر رفت
[ترجمه ترگمان]او با دوست نویسنده اش به الجزایر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Camus was born and raised in Algeria.
[ترجمه گوگل]کامو در الجزایر به دنیا آمد و بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]کامو در الجزایر به دنیا آمد و بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Official reports in Algeria suggest that calm is returning to the country.
[ترجمه گوگل]گزارش های رسمی در الجزایر حاکی از بازگشت آرامش به کشور است
[ترجمه ترگمان]گزارش های رسمی در الجزایر حاکی از آن است که آرامش به کشور باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Algeria won independence from France more than thirty years ago.
[ترجمه گوگل]الجزایر بیش از سی سال پیش از فرانسه استقلال یافت
[ترجمه ترگمان]الجزایر بیش از سی سال پیش از فرانسه استقلال گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Algeria was liberated from France in 196
[ترجمه گوگل]الجزایر در سال 196 از فرانسه آزاد شد
[ترجمه ترگمان]الجزیره در سال ۱۹۶ از فرانسه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For many years Algeria was under French rule.
[ترجمه گوگل]الجزایر سال‌ها تحت سلطه فرانسه بود
[ترجمه ترگمان]الجزیره برای سالیان متمادی تحت سلطه فرانسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Truffle mushrooms are plentiful in the southwest Algeria desert.
[ترجمه گوگل]قارچ ترافل در صحرای جنوب غربی الجزایر به وفور یافت می شود
[ترجمه ترگمان]قارچ truffle در جنوب غربی الجزایر فراوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The governor in Algeria, Chatel, was a weakling.
[ترجمه گوگل]فرماندار الجزایر، شاتل، فردی ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]فرماندار الجزایر، Chatel، ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Algeria, children are growing up who have never seen olive trees.
[ترجمه گوگل]در الجزایر، کودکانی بزرگ می شوند که هرگز درختان زیتون را ندیده اند
[ترجمه ترگمان]در الجزایر، کودکان در حال رشد هستند که هرگز درختان زیتون ندیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 196 Che Guevara visited Algeria, where he addressed sharply criticizing the regime of Moscow. the speech surely was unfavorable to the SOVIET Union.
[ترجمه گوگل]در سال 196 چه گوارا از الجزایر بازدید کرد و در آنجا به انتقاد شدید از رژیم مسکو پرداخت این سخنرانی مطمئناً برای اتحاد جماهیر شوروی نامطلوب بود
[ترجمه ترگمان]In در سال ۱۹۶ به الجزایر رفت و در آنجا به شدت از رژیم مسکو انتقاد کرد این سخنرانی مطمئنا برای اتحادیه SOVIET نامطلوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mauritiania, Mali, Niger and Algeria are working together against the group that began in Algeria in 1998 as the Salafist Group for Preaching and Combat.
[ترجمه گوگل]موریتانی، مالی، نیجر و الجزایر با هم علیه گروهی کار می کنند که در سال 1998 در الجزایر به عنوان گروه سلفی موعظه و مبارزه آغاز شد
[ترجمه ترگمان]Mauritiania، مالی، نیجر و الجزایر در حال هم کاری با گروهی هستند که در سال ۱۹۹۸ در الجزایر به عنوان گروه سلفی موعظه و مبارزه آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A town of northern Algeria at the foot of the Atlas Mountains southwest of Algiers. It was built on the site of a Roman military base. Population, 3', 03
[ترجمه گوگل]شهری در شمال الجزایر در دامنه کوه های اطلس در جنوب غربی الجزایر در محل یک پایگاه نظامی رومی ساخته شد جمعیت, 3', 03
[ترجمه ترگمان]شهری در شمال الجزایر در پای کوه های اطلس در جنوب غربی الجزیره این شهر در پایگاه نظامی روم ساخته شده است جمعیت، ۳، ۰۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cheb i Sabbah : Algeria is not really set up for that.
[ترجمه گوگل]Cheb i Sabbah: الجزایر واقعاً برای این کار آماده نشده است
[ترجمه ترگمان]\"چب خالد Sabbah\": الجزیره واقعا برای این کار آماده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Algeria has passed wide-ranging reforms of the media, ending a state monopoly on broadcasting.
[ترجمه گوگل]الجزایر اصلاحات گسترده ای را در رسانه ها به تصویب رسانده و به انحصار دولتی در پخش رادیو و تلویزیون پایان داده است
[ترجمه ترگمان]الجزایر از اصلاحات گسترده ای در رسانه ها عبور کرده است و به انحصار دولت در پخش برنامه پایان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• people's democratic republic of algeria, country in north africa on the mediterranean sea (between morocco and tunisia)
the democratic and popular republic of algeria is a country in northern africa. it was a colony of france from 1848 until 1962, when it became independent after eight years of war. from 1963 until 1989, the national liberation front (fln) was the only legal party. colonel chadli bendjedid (fln) was president from 1979 to 1992, when he resigned during a period of mounting civil unrest and muslim fundamentalism. mohamed boudiaf took power and was assassinated six months later. in 1994 lamine zeroual (fln) became president and mokdad sifi (fln) was appointed prime minister. civil unrest continued. algeria exports oil. it is a member of opec, the arab league, and the organization of african unity.

پیشنهاد کاربران

الجزایر
مثال:
Algeria is a rather big country in the north of Africa.
الجزایر یک کشور نسبتا بزرگ در شمال آفریقا است.

بپرس