alderman

/ˈɒldərmən//ˈɔːldəmən/

معنی: کدیور، نام مستخدمین شهرداری، عضو انجمن شهر، نام قضات، کد خدا، هیئت عضو قانون گذاری یک شر
معانی دیگر: عضو انجمن شهرداری، انگلیس نام قضات، عضوهیئت قانون گذاری یک شهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: aldermen
مشتقات: aldermanship (n.)
• : تعریف: a member of the lawmaking body of some cities and towns; councilman or councilwoman.

جمله های نمونه

1. This time it was Alderman Wagner, in an auto accident.
[ترجمه گوگل]این بار آلدرمن واگنر در یک تصادف رانندگی بود
[ترجمه ترگمان]این بار Alderman واگنر در یک تصادف اتومبیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Alderman McDonough, the ward leader, Daley had a political godfather with upward mobility and long coattails.
[ترجمه گوگل]در الدرمن مک‌دوناف، رهبر بخش، دیلی یک پدرخوانده سیاسی با تحرک رو به بالا و کت‌های بلند داشت
[ترجمه ترگمان]در Alderman مک McDonough، رهبر بخش، دلی یک پدرخوانده سیاسی با تحرک بالا و نشیمنگاه پهنش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Alderman Keane keeps his brother on the powerful board of real estate tax appeals.
[ترجمه گوگل]الدرمن کین برادرش را در هیئت قدرتمند تجدید نظر مالیات املاک و مستغلات نگه می دارد
[ترجمه ترگمان](Alderman کین)برادرش را در هیات قدرتمند املاک و مستغلات املاک نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Theodore Swinarski, ward boss, begat Donald Swinarski, alderman.
[ترجمه گوگل]تئودور سوینارسکی، رئیس بخش، دونالد سوینارسکی، رئیس بخش را به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]تئودور Swinarski، رئیس بخش، \"دانلد Swinarski\" رو به وجود آورد، آلدرمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He'd enjoyed that, letting the good alderman know what it was like to be awoken just before dawn.
[ترجمه گوگل]او از این کار لذت می‌برد و به رئیس خوب می‌داند که درست قبل از سحر از خواب بیدار می‌شوی
[ترجمه ترگمان]او از این کار لذت برده بود، به انجمن شهروندان خوب اطلاع داده بود که قبل از طلوع خورشید چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alderman Keane nominated him and eighteen other committeemen made lengthy speeches seconding the nomination.
[ترجمه گوگل]الدرمن کین او را نامزد کرد و هجده عضو کمیته دیگر سخنرانی های طولانی در مورد نامزدی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]Alderman کین او و هیجده committeemen دیگر را نامزد انتخابات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1638 he became an alderman of Shrewsbury under its new royal charter.
[ترجمه گوگل]در سال 1638 او بر اساس منشور سلطنتی جدید شروزبری به عنوان رئیس آن انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۳۸ او تحت منشور سلطنتی جدید خود از شروزبری اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Alderman Keane, an instinctive gut fighter, went on television and made snide remarks about the divorce.
[ترجمه گوگل]الدرمن کین، یک مبارز غریزی، به تلویزیون رفت و در مورد طلاق سخنان ناپسندی بیان کرد
[ترجمه ترگمان]Alderman کین، یک مبارز با جرات غریزی، به تلویزیون رفت و در مورد طلاق گفت و گو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The black alderman took orders from Neistein.
[ترجمه گوگل]پیرمرد سیاه‌پوست از نایستین دستور می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]\"آلدرمن\" سیاه پوست از \"Neistein\" دستور گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A year later, Alderman Doyle got pneumonia and he died as quickly as had McDonough.
[ترجمه گوگل]یک سال بعد، آلدرمن دویل به ذات الریه مبتلا شد و به همان سرعتی که مک دونا داشت درگذشت
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد، Alderman دو یل به ذات الریه مبتلا شد و او به همان سرعتی که McDonough بود درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alderman Lewis, a trade unionist and local Labour politician from the Midlands.
[ترجمه گوگل]الدرمن لوئیس، یک اتحادیه کارگری و سیاستمدار محلی حزب کارگر از میدلندز
[ترجمه ترگمان]Alderman لوئیس، یک عضو اتحادیه کارگری و سیاست مدار محلی کارگر از وست میدلندز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Joe Burke, ward boss and alderman, begat Edward Burke, ward boss and alderman.
[ترجمه گوگل]جو برک، رئیس بخش و رئیس بخش، ادوارد برک، رئیس و رئیس بخش را به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]جو برک، رئیس بخش و عضو شورا، ادوارد برک برک، رئیس بخش و عضو شورا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alderman Marzullo puts out a 350-page ad book every year, at one hundred dollars a page.
[ترجمه گوگل]Alderman Marzullo هر سال یک کتاب تبلیغاتی 350 صفحه ای را با قیمت یک صفحه صد دلار منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]\"Alderman Marzullo\" هر ساله یک کتاب ad ۳۵۰ صفحه ای را به قیمت یک صد دلار در صفحه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Paul Sheridan, ward boss and alderman, begat Paul Sheridan, alderman.
[ترجمه گوگل]پل شریدان، رئیس بخش و رئیس بخش، پل شریدان، رئیس بخش را به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]پاول شریدن، رئیس بخش و انجمن شهرداری، begat پاول شریدن، عضو شورا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کدیور (اسم)
alderman

نام مستخدمین شهرداری (اسم)
alderman

عضو انجمن شهر (اسم)
alderman

نام قضات (اسم)
alderman

کدخدا (اسم)
alderman, reeve, sheriff

هیئت عضو قانونگذاری یک شر (اسم)
alderman

انگلیسی به انگلیسی

• government official, member of a legislative body
until 1974 in england and wales, an alderman was a senior member of a local council who was elected by other councillors.
in the united states and canada, an alderman is a member of the governing body of a city.

پیشنهاد کاربران

عضو انجمن شهر، عضو هیئت قانونگذاری شهر
عضو شورای شهر

بپرس