alchemist

/ˈælt͡ʃəməst//ˈælkəmɪst/

معنی: کیمیاگر، کیمیاشناس
معانی دیگر: کیمیاگر، کیمیاشناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who practices alchemy.
مشابه: magician

جمله های نمونه

1. One of his owners was an alchemist, whose secrets he seems to have learnt.
[ترجمه گوگل]یکی از صاحبان او یک کیمیاگر بود که به نظر می رسد اسرار او را آموخته است
[ترجمه ترگمان]یکی از مالکان او کیمیاگر بود که به نظر می رسید اسرارش را آموخته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The alchemist would burn incense and douse himself in specially prepared perfumes before carrying out his experiments.
[ترجمه گوگل]کیمیاگر قبل از انجام آزمایشات خود بخور می‌سوزاند و خود را در عطرهای مخصوص آماده می‌مالد
[ترجمه ترگمان]کیمیاگر اگر قبل از این که آزمایش های خود را انجام دهد، عطر آن را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Isis the alchemist, in whose myth are contained all the elements of the art, is still with us.
[ترجمه گوگل]ایسیس کیمیاگر که تمام عناصر هنر در اسطوره اش نهفته است، هنوز با ماست
[ترجمه ترگمان]Isis، کیمیاگر است که افسانه آن همه عناصر آثار هنری است، هنوز با ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As alchemist and visionary, Willner is unique among those who raid the past.
[ترجمه گوگل]ویلنر به عنوان کیمیاگر و بینا، در میان کسانی که به گذشته حمله کرده اند، منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]willner، همان طور که کیمیاگر و visionary، در میان کسانی که به گذشته یورش بردند، منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then the king heard of an alchemist named Johann Frederich Bottger, who swore he could turn lead into gold.
[ترجمه گوگل]سپس پادشاه از کیمیاگری به نام یوهان فردریش بوتگر شنید که قسم خورد که می تواند سرب را به طلا تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]آن گاه شاه شنید که یک کیمیاگر به نام یوهان Frederich Bottger قسم خورد که می تواند سرب را به طلا تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The culture of supernatural being and alchemist in Qin and Han Dynasties is an important cultural integrant being pregnant with early Taoism.
[ترجمه گوگل]فرهنگ موجودات ماوراء الطبیعه و کیمیاگر در سلسله‌های کین و هان یکی از عناصر مهم فرهنگی است که حامل تائوئیسم اولیه است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ارتباط ماورای طبیعی و کیمیاگر در چین و سلسله هان یک integrant فرهنگی مهم است که با Taoism زود باردار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The word chemist was coined by shortening alchemist, and the term chemistry followed.
[ترجمه گوگل]کلمه شیمیدان با کوتاه کردن کیمیاگر ابداع شد و پس از آن اصطلاح شیمی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]کلمه شیمیدان از طریق کوتاه کردن کیمیاگر و شیمی بعد از آن ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kelley was a notorious forger, mystic and alchemist who was familiar with Cardan grilles.
[ترجمه گوگل]کلی یک جاعل، عارف و کیمیاگر بدنام بود که با کوره های کاردان آشنا بود
[ترجمه ترگمان]Kelley، یک جاعل، عرفانی و کیمیاگر بود که با grilles Cardan آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a prodigy, becoming the youngest State Alchemist in the Army's history.
[ترجمه گوگل]او یک اعجوبه است و تبدیل به جوانترین کیمیاگر دولتی در تاریخ ارتش می شود
[ترجمه ترگمان]او اعجوبه است و جوان ترین State تاریخ ارتش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He seems an alchemist, scooping out the true meaning of the building continuously, creating concise beauty.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او یک کیمیاگر است که به طور مداوم معنای واقعی ساختمان را کشف می کند و زیبایی مختصری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]او یک کیمیاگر به نظر می رسد و معنای واقعی ساختمان را به طور پیوسته از بین می برد و زیبایی مختصر ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The alchemist would be dressed in a tinsel suit and hanged from a gallows covered in gold-colored foil.
[ترجمه گوگل]کیمیاگر را کت و شلوار حلبی می پوشاند و از چوبه دار پوشیده از فویل طلایی آویزان می کرد
[ترجمه ترگمان]کیمیاگر کت و شلوار tinsel پوشیده بود و از چوبه دار به دار آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A one - hour OVA, Fullmetal Alchemist: Reflections Special OVA, was released in 200
[ترجمه گوگل]OVA یک ساعته، Fullmetal Alchemist: Reflections Special OVA، در سال 200 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]OVA - OVA - OVA - OVA - OVA - DQ)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whole picture thus uses alchemist symbols to illustrate a spiritual journey to perfection.
[ترجمه گوگل]بنابراین کل تصویر از نمادهای کیمیاگر برای نشان دادن یک سفر معنوی به سوی کمال استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کل تصویر از نشانه های کیمیاگر برای نشان دادن یک سفر معنوی به کمال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rissa was the first Alchemist to perfect the art of converting useless soft metals into mercury.
[ترجمه گوگل]ریسا اولین کیمیاگری بود که هنر تبدیل فلزات نرم بی فایده به جیوه را کامل کرد
[ترجمه ترگمان]Rissa اولین Alchemist بود که هنر تبدیل فلزات مفید به جیوه را کامل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is this burden that the young Alchemist is Edward Elric.
[ترجمه گوگل]این باری است که کیمیاگر جوان ادوارد الریک است
[ترجمه ترگمان]این بار سنگینی است که Alchemist جوان، ادوارد Elric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیمیاگر (اسم)
alchemist

کیمیا شناس (اسم)
alchemist

انگلیسی به انگلیسی

• one who deals with alchemy (medieval form of chemistry which focused on the transmutation of base metals into gold)
an alchemist was a scientist in the middle ages who tried to discover how to change ordinary metals into gold.

پیشنهاد کاربران

بپرس