alchemical

/ælˈkemɪkəl//ælˈkemɪkəl/

معنی: کیمیایی
معانی دیگر: کیمیایی

جمله های نمونه

1. Flux is associated with alchemical dissolution and disintegration.
[ترجمه گوگل]شار با انحلال و تجزیه کیمیاگری مرتبط است
[ترجمه ترگمان]شار با انحلال alchemical و فروپاشی هم بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Azoth is often associated with the alchemical principle of coagulation.
[ترجمه گوگل]آزوت اغلب با اصل کیمیاگری انعقاد همراه است
[ترجمه ترگمان]Azoth اغلب با اصل انعقاد خون alchemical مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Words have alchemical power. When we speak(sentence dictionary), we are conducting an alchemical ceremony.
[ترجمه گوگل]کلمات قدرت کیمیاگری دارند وقتی صحبت می کنیم (فرهنگ جمله ها)، در حال برگزاری مراسم کیمیاگری هستیم
[ترجمه ترگمان]کلمات قدرت alchemical دارند هنگام سخن گفتن (فرهنگ لغت)، ما یک مراسم alchemical را اجرا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is holding a closed book, signifying a mystery, possibly a stage in the alchemical process.
[ترجمه گوگل]او کتابی بسته در دست دارد که نشان دهنده یک راز است، احتمالاً مرحله ای از فرآیند کیمیاگری
[ترجمه ترگمان]او یک کتاب بسته را در دست دارد که حاکی از یک راز و احتمالا یک مرحله در فرآیند alchemical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were old vellum-bound folios of Serapion, Cornelius Agrippa and Paracelsus, and many alchemical works.
[ترجمه گوگل]برگه‌های جلدی قدیمی از سراپیون، کورنلیوس آگریپا و پاراسلسوس و بسیاری از آثار کیمیاگری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]کتاب های vellum، کورنلیوس آگریپا و پاراسلسوس، و بسیاری از آثار alchemical را به ارث برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The biographer speculated that it may have been failure in his alchemical experiments that led to this breakdown.
[ترجمه گوگل]زندگی نامه نویس حدس می زد که ممکن است شکست در آزمایش های کیمیاگری او منجر به این شکست شده باشد
[ترجمه ترگمان]زندگینامه نویس امکان این عقیده را داشت که ممکن است در آزمایش های alchemical که منجر به این شکست شد شکست خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is dressed in a gown of pale-blue, embroidered in silver and gold with astrological and alchemical symbols.
[ترجمه گوگل]او لباسی به رنگ آبی کمرنگ، نقره‌دوزی و طلایی با نمادهای نجومی و کیمیاگری به تن دارد
[ترجمه ترگمان]او لباس آبی کم رنگ به تن دارد که در نقره و طلایی با طلا و طلا گلدوزی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flavor Magi are unique in their ability to store mana for future use without alchemical aid.
[ترجمه گوگل]Flavor Magi در توانایی خود برای ذخیره مانا برای استفاده در آینده بدون کمک کیمیاگری منحصر به فرد هستند
[ترجمه ترگمان]Flavor Magi در توانایی خود برای ذخیره mana برای استفاده آینده بدون کمک alchemical، منحصر به فرد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Promethean : A being animated by Azoth as a result of a unique alchemical process.
[ترجمه گوگل]Promethean: موجودی که توسط Azoth در نتیجه یک فرآیند منحصر به فرد کیمیاگری متحرک شده است
[ترجمه ترگمان]Promethean: الف در نتیجه یک فرآیند alchemical منحصر به فرد، توسط Azoth شروع به کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then I promise you I shall look into these alchemical whims.
[ترجمه گوگل]سپس به شما قول می دهم که به این هوس های کیمیاگری نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]پس به شما قول می دهم که به این امیال alchemical نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They consist of twelve tablets of emerald green, formed from a substance created through alchemical transmutation.
[ترجمه گوگل]آنها از دوازده قرص سبز زمردی تشکیل شده اند که از ماده ای تشکیل شده است که از طریق دگرگونی کیمیاگری ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل دوازده لوح سبز زمردی که از ماده ای تشکیل می شود که از طریق transmutation alchemical ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیمیایی (صفت)
alchemic, hermetic, chemical, alchemical

انگلیسی به انگلیسی

• of alchemy, pertaining to a medieval form of chemistry which focused on the transmutation of base metals into gold

پیشنهاد کاربران

involving a seemingly magical process of
transformation, creation, or combination
"writing a novel is an alchemical task"

بپرس