albuminuria


آلبوموز، هر یک از انواع ترکیبات شیمیایی در نتیجه ی عمل آنزیم ها، محصول اولیه ی هضم پروتئین، وجود آلبومین در ادرار (که ممکن است نشان بیماری کلیوی باشد)، ادرارالبومینی

جمله های نمونه

1. About 1percent of the population have albuminuria.
[ترجمه گوگل]حدود 1 درصد از جمعیت مبتلا به آلبومینوری هستند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱ درصد از جمعیت albuminuria نفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Albuminuria is an excess amount of a protein called albumin in the urine.
[ترجمه گوگل]آلبومینوری مقدار اضافی پروتئینی به نام آلبومین در ادرار است
[ترجمه ترگمان]Albuminuria مقدار اضافی پروتیین به نام آلبومین در ادرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quota of albuminuria not only is important to diagnose the renopathy, but also its can aggravate the kidney damage.
[ترجمه گوگل]سهمیه آلبومینوری نه تنها برای تشخیص رنوپاتی مهم است، بلکه می تواند آسیب کلیه را تشدید کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از albuminuria نه تنها برای تشخیص the مهم است، بلکه می تواند آسیب کلیه را وخیم تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Impact of weight change on albuminuria in the general population.
[ترجمه گوگل]تاثیر تغییر وزن بر آلبومینوری در جمعیت عمومی
[ترجمه ترگمان]تاثیر تغییرات وزنی در albuminuria جمعیت عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fever, albuminuria, weight loss, and vomitting are the most common symptoms.
[ترجمه گوگل]تب، آلبومینوری، کاهش وزن و استفراغ شایع ترین علائم هستند
[ترجمه ترگمان]تب، albuminuria، کاهش وزن و vomitting شایع ترین علائم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Asymptomatic renal albuminuria and hematuria are difficult to cure in clinic.
[ترجمه گوگل]آلبومینوری و هماچوری بدون علامت کلیه در کلینیک به سختی قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]درمان درده ای کلیوی و hematuria در کلینیک دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Howeer, there was no significant association between albuminuria and HF in patients taking antihypertensive treatment.
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ ارتباط معنی داری بین آلبومینوری و HF در بیمارانی که درمان ضد فشار خون دریافت می کردند وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]Howeer، هیچ ارتباط معناداری بین albuminuria و HF در بیماران برای درمان antihypertensive وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. InchoateDiabeticNephrosis does not have clinical albuminuria, ability of method of only useful and radiative immunity detects a minim albuminuria .
[ترجمه گوگل]InchoateDiabetic Nephrosis آلبومینوری بالینی ندارد، توانایی روش فقط مفید و ایمنی تابشی حداقل آلبومینوری را تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]InchoateDiabeticNephrosis دارای قابلیت albuminuria بالینی، توانایی روش تن ها ایمنی مفید و تابشی است که a minim را شناسایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On clinical exceptionally changes (albuminuria, hematuria and cylindruria) take the urine and dropsy, hypertension, the kidney function harm and so on as its characteristic.
[ترجمه گوگل]در تغییرات استثنایی بالینی (آلبومینوری، هماچوری و سیلندروریا) ادرار و آبریزش، فشار خون بالا، آسیب عملکرد کلیه و غیره را به عنوان ویژگی آن در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]در تغییرات فوق العاده بالینی (albuminuria، hematuria و cylindruria)ادرار و استسقا، فشار خون، عملکرد کلیه و غیره را به عنوان مشخصه خود به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The global left ventricular systolic function in 2 - DN was impaired progressively along with albuminuria severity.
[ترجمه گوگل]عملکرد سیستولیک بطن چپ جهانی در 2 - DN به تدریج همراه با شدت آلبومینوری مختل شد
[ترجمه ترگمان]The left ventricular global در ۲ - DN به تدریج با شدت albuminuria دچار اختلال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do the characteristics and outcome differ for subjects with and without albuminuria?
[ترجمه گوگل]آیا ویژگی ها و نتیجه برای افراد مبتلا به آلبومینوری و بدون آلبومینوری متفاوت است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ویژگی ها و نتایج برای موضوعات با و بدون albuminuria متفاوت هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To determine whether symptomatic or asymptomatic UTI causes proteinuria or albuminuria.
[ترجمه گوگل]برای تعیین اینکه آیا UTI علامت دار یا بدون علامت باعث پروتئینوری یا آلبومینوری می شود
[ترجمه ترگمان]برای مشخص کردن اینکه آیا علائم نشانه یا asymptomatic uti باعث بهبود پروتیینوری شده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Albuminuria sees more most with kidney spherule nephritis, and great majority nephritis is met appear albuminuria .
[ترجمه گوگل]آلبومینوری بیشتر با نفریت کروی کلیه دیده می شود و اکثریت نفریت با آلبومینوری ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]Albuminuria بیشتر با kidney spherule nephritis مشاهده می شود و اکثریت عظیم nephritis به صورت albuminuria دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nonspecific symptoms such as fatigue, weight loss, hepatomegaly, limb numbness, edema and heavy albuminuria were the most common clinical manifestations.
[ترجمه گوگل]علائم غیراختصاصی مانند خستگی، کاهش وزن، هپاتومگالی، بی حسی اندام، ادم و آلبومینوری شدید شایع ترین تظاهرات بالینی بودند
[ترجمه ترگمان]علائم nonspecific مانند خستگی، کاهش وزن، بی حسی، بی حسی به دست، ورم مفاصل و albuminuria سنگین شایع ترین بروز بالینی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] وجود آلبومین در ادرار که ممکن است موقتی و زودگذر باشد

انگلیسی به انگلیسی

• presence of proteins in urine

پیشنهاد کاربران

بپرس