albumin

/ælˈbjuːmən//ˈælbjumɪn/

معنی: البومین، نوعی پروتئین ساده
معانی دیگر: آمیزه ی آلبومین با اسید یا باز، انواع پروتئین های موجود در شیر و تخم مرغ و خون و سبزیجات، آلبومین، ماده ی سفیده ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: albuminous (adj.)
• : تعریف: any of a class of proteins soluble in water and coagulating in heat, found in egg white, blood, milk, and various plant and animal tissues.

جمله های نمونه

1. When albumin is placed in water, dilute salt solutions, or moderately concentrated salt solutions, it remains soluble.
[ترجمه گوگل]وقتی آلبومین در آب، محلول‌های نمک رقیق یا محلول‌های نمکی با غلظت متوسط ​​قرار می‌گیرد، محلول باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آلبومین در آب، محلول های نمک رقیق و یا محلول های نمک متوسط قرار داده شود، قابل حل باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The increase in serum albumin was similar in both groups.
[ترجمه گوگل]افزایش آلبومین سرم در هر دو گروه مشابه بود
[ترجمه ترگمان]افزایش در آلبومین سرم خون در هر دو گروه مشابه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were no significant differences in the mean albumin concentrations between the first and second visits and the first and third visits.
[ترجمه گوگل]تفاوت معنی داری در میانگین غلظت آلبومین بین ویزیت اول و دوم و ویزیت اول و سوم وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]تفاوت معنی داری در غلظت آلبومین به وجود آمده بین دیدارهای اول و دوم و بازدیدهای دوم و سوم وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To do so, a concurrent measurement of serum albumin and total calcium should be obtained.
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار، اندازه گیری همزمان آلبومین سرم و کلسیم کل باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، اندازه گیری همزمان آلبومین سرم خون و کلسیم کل باید به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Glossary Albumin: a protein that is soluble in water and coagulated by heat.
[ترجمه گوگل]واژه نامه آلبومین: پروتئینی محلول در آب و در اثر حرارت منعقد می شود
[ترجمه ترگمان]واژه نامه: یک پروتیین که در آب حل می شود و توسط گرما لخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Figure 1 shows the individual changes in urinary albumin excretion with time and treatment.
[ترجمه گوگل]شکل 1 تغییرات فردی در دفع آلبومین ادرار را با زمان و درمان نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۱، تغییرات فردی در دفع آلبومین ادرار با زمان و درمان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Measurement of the albumin excretion rate requires an accurately timed collection of urine, which is difficult in routine clinical practice.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری میزان دفع آلبومین به جمع‌آوری دقیق ادرار نیاز دارد که در عمل بالینی معمول دشوار است
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری میزان ترشح آلبومین به یک مجموعه زمان بندی دقیق از ادرار نیاز دارد که در روال معمول بالینی بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the serum albumin concentration is normal, the total serum calcium level reflects the ionized calcium concentration.
[ترجمه گوگل]اگر غلظت آلبومین سرم نرمال باشد، سطح کلسیم سرم غلظت کلسیم یونیزه شده را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]اگر غلظت آلبومین سرم نرمال باشد، کل سطح کلسیم سرم، غلظت کربنات یونیزه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It has therefore been accepted that the urinary albumin concentration or albumin:creatinine ratio can be used to screen patients.
[ترجمه گوگل]بنابراین پذیرفته شده است که غلظت آلبومین ادرار یا نسبت آلبومین به کراتینین می تواند برای غربالگری بیماران استفاده شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین پذیرفته شده است که غلظت آلبومین urinary یا آلبومین: نسبت creatinine می تواند برای غربال کردن بیماران مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Variability in 24 hour urinary albumin excretion within and between subjects was 35% and 66% respectively.
[ترجمه گوگل]تنوع در دفع آلبومین ادرار 24 ساعته در داخل و بین افراد به ترتیب 35% و 66% بود
[ترجمه ترگمان]در طول ۲۴ ساعت دفع آلبومین ادراری در داخل و بین سوژه ها به ترتیب برابر با ۳۵ % و ۶۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results of urinary albumin and transferrin excretion are shown in Figure
[ترجمه گوگل]نتایج دفع آلبومین و ترانسفرین ادرار در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج دفع آلبومین ادرار و دفع transferrin در شکل زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other studies have demonstrated that albumin and furosemide therapy may be beneficial in hypoproteinemic patients with lung injury, though data on outcomes is still lacking.
[ترجمه گوگل]مطالعات دیگر نشان داده‌اند که درمان با آلبومین و فوروزماید ممکن است در بیماران هیپوپروتئینمیک مبتلا به آسیب ریه مفید باشد، اگرچه اطلاعات در مورد پیامدها هنوز وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]مطالعات دیگر نشان داده اند که آلبومین و درمان furosemide ممکن است در بیماران hypoproteinemic با آسیب شش مفید باشند، اگرچه داده های مربوط به پیامدها هنوز کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stable Rifampicin ( RFP ) and bovine serum albumin ( BSA ) conjugate was prepared under the alkaline condition.
[ترجمه گوگل]ریفامپیسین پایدار (RFP) و آلبومین سرم گاوی (BSA) مزدوج تحت شرایط قلیایی تهیه شد
[ترجمه ترگمان]Rifampicin پایدار (RFP)و آلبومین سرم گاوی (BSA)تحت شرایط قلیایی آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Albumin fusion technology was a novel technology utilized to develop long - acting biologics.
[ترجمه گوگل]فناوری همجوشی آلبومین یک فناوری جدید بود که برای توسعه بیولوژیک های طولانی اثر استفاده شد
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی ترکیب Albumin یک تکنولوژی جدید بود که برای توسعه biologics بلند مدت بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The only sign of this disorder is the splitting of albumin into two distinct bands when serum is subjected to electrophoresis.
[ترجمه گوگل]تنها علامت این اختلال، تقسیم آلبومین به دو باند مجزا هنگام الکتروفورز سرم است
[ترجمه ترگمان]تنها نشانه این اختلال، جداسازی آلبومین به دو باند متمایز زمانی است که سرم در معرض با الکتروفورز قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

البومین (اسم)
albumen, albumin

نوعی پروتئین ساده (اسم)
albumin

انگلیسی به انگلیسی

• water-soluble protein found in blood and egg-whites (biochemistry)
albumin is a protein that is found in blood plasma, egg white, and some other substances.

پیشنهاد کاربران

✅ اختصار آزمایش ( سرم، پلاسما و شیمی عمومی ) : Alb ✅ واژه کامل : Albumin ✅ معنی ( معادل ) : : آلبومین سرم
✅ محدوده طبیعی : 3. 5 - 5. 5 g/dL
( 35 - 55 g/L )

بپرس