albumen

/ˈælbjumɪn//ˈælbjumɪn/

معنی: سفیده تخم مرغ، سفیدهء تخم مرغ، البومین، سپیده، مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
معانی دیگر: با محلول آلبومین دار پوشاندن، دارای فعل و انفعال آلبومینی کردن، سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، سفیده ء تخم مره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the nutritive substance surrounding an embryo or seed, such as the white of an egg.

(2) تعریف: albumin.

جمله های نمونه

1. Similarly, patients with low serum albumen due to any cause will have a higher unbound drug fraction.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، بیمارانی که به هر علتی آلبومین سرم پایینی دارند، کسر دارویی غیر متصل بالاتری خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، بیمارانی با serum سرم پایین به علت هر دلیلی، بخش دارویی unbound بالاتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Albumen is not retro in any strict sense, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، آلبوم به معنای دقیق یکپارچهسازی با سیستمعامل نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، albumen به هیچ وجه مورد توجه خاصی قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whey albumen powder imported from New Zealand, separated soy albumen powder imported from America, glucose, etc.
[ترجمه گوگل]پودر آلبومین آب پنیر وارداتی از نیوزلند، پودر آلبومین سویا جدا شده وارداتی از آمریکا، گلوکز و
[ترجمه ترگمان]پودر albumen که از نیوزلند وارد می شود، پودر سویا را از آمریکا، گلوکز و غیره جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What effect does albumen glue source have?
[ترجمه گوگل]منبع چسب آلبومین چه تاثیری دارد؟
[ترجمه ترگمان]منبع چسب albumen چه تاثیری دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Anti allergic effect of albumen shock of lab guinea pigs.
[ترجمه گوگل]اثر ضد حساسیت شوک آلبومین در خوکچه هندی آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان]اثر داروهای ضد آلرژی از خوکچه هندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The principal constituent of protein food is albumen.
[ترجمه گوگل]ماده اصلی تشکیل دهنده غذای پروتئینی، آلبومین است
[ترجمه ترگمان]تشکیل دهنده اصلی مواد غذایی albumen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The collagen albumen in cuticular base film and derma is united in wedlock cheek by jowl, derma presents wave shape to also make skin rises and fall subsequently.
[ترجمه گوگل]آلبومن کلاژن در لایه پایه کوتیکولی و درما در گونه عروسی توسط جول به هم می پیوندند، درما شکل موجی را ارائه می دهد تا متعاقباً باعث بالا و پایین رفتن پوست نیز شود
[ترجمه ترگمان]The collagen در فیلم base cuticular و derma در گونه wedlock قرار دارد و شکل موجی شکل می گیرد که باعث بالا آمدن پوست می شود و متعاقبا سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results After spa bathing, the albumen increased body weight and fat decreased, however, the body water content, muscle quantity, inorganic changed insignificantly.
[ترجمه گوگل]نتایج پس از حمام آبگرم، آلبومین وزن بدن را افزایش و چربی کاهش یافت، اما محتوای آب بدن، کمیت عضلانی و غیر آلی تغییر ناچیزی داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از حمام آب گرم، افزایش وزن بدن و چربی کاهش یافت، با این حال مقدار آب بدن، مقدار ماهیچه و غیر آلی ناچیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The albumen - detected technology is based on the UV - absorption principle.
[ترجمه گوگل]تکنولوژی تشخیص آلبومین بر اساس اصل جذب UV است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی ردیابی شده مبتنی بر albumen مبتنی بر اصل جذب UV - جذب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The centrifugal spray drying process of eeg albumen powder was studied.
[ترجمه گوگل]فرآیند خشک کردن اسپری گریز از مرکز پودر آلبومن تخم مرغ مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فرآیند اسپری ضد گریز از مرکز، پودر albumen eeg مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The function of the albumen cells is not known.
[ترجمه گوگل]عملکرد سلول های آلبومین مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]عملکرد سلول های albumen مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: To study the ability of the silk albumen to combine ethanol. The evaluation of the effect of tussah colloidal solution on the metabolism of ethanol.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه توانایی آلبومین ابریشم در ترکیب اتانول ارزیابی اثر محلول کلوئیدی توسا بر متابولیسم اتانول
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه توانایی of ابریشم برای ترکیب اتانول ارزیابی تاثیر محلول colloidal بر متابولیسم اتانول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invention relates to a flyblow albumen powder fodder, comprising corn, wheat bran, bean pulp, flyblow powder, calcium hydrophosphate, premix compound and salt which are mixed.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به علوفه پودر آلبومین فلای بلاو است که شامل ذرت، سبوس گندم، تفاله لوبیا، پودر فلای بلاو، هیدروفسفات کلسیم، ترکیب پیش مخلوط و نمک است که مخلوط می شوند
[ترجمه ترگمان]این اختراع به علوفه پودر flyblow albumen شامل ذرت، سبوس گندم، خمیر دندان، پودر flyblow، ترکیب calcium و نمک مربوط می شود که ترکیبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oil of pink of fly maggot albumen, maggot, mix acetyl chitin can batch production.
[ترجمه گوگل]روغن صورتی از مگس انگل آلبومین، ماگوت، مخلوط استیل کیتین می تواند تولید دسته ای
[ترجمه ترگمان]روغن صورتی رنگ کرم مگس کرم، کرم، مخلوط استیل کی کیتین می تواند تولید را دسته بندی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفیده تخم مرغ (اسم)
albumen, glair

سفیدهء تخم مرغ (اسم)
albumen

البومین (اسم)
albumen, albumin

سپیده (اسم)
albumen, dawn, protein

مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی (اسم)
albumen

تخصصی

[نساجی] آلبومین

انگلیسی به انگلیسی

• white of an egg; albumin, water-soluble protein (biochemistry)
albumen is the white or transparent part of the inside of an egg; a technical term in biology.
see also albumin.

پیشنهاد کاربران

albumen ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: سفیده
تعریف: 1. مواد مغذی اطراف جنین در تخم جانوران|||2. مواد ذخیره‏شده در دانۀ گیاهان

بپرس