ریشه این استعاره:
این معنی نمادین از شعر معروف **"The Rime of the Ancient Mariner"** ( 1798 ) اثر **ساموئل تیلور کولریج** ( Samuel Taylor Coleridge ) گرفته شده است. در این شعر حماسی، یک دریانورد ( Mariner ) به طور بی پروا یک آلباتروس ( پرنده ای که در دریا خوش یمن دانسته میشد ) را می کشد و پس از آن، مصیبتهای بزرگی به او و کشتی اش وارد میشود. بقیه ملوانان این پرنده مرده را مانند یک طلسم بد به گردن او می آویزند و او را به خاطر این گناه سرزنش میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
این معنی نمادین از شعر معروف **"The Rime of the Ancient Mariner"** ( 1798 ) اثر **ساموئل تیلور کولریج** ( Samuel Taylor Coleridge ) گرفته شده است. در این شعر حماسی، یک دریانورد ( Mariner ) به طور بی پروا یک آلباتروس ( پرنده ای که در دریا خوش یمن دانسته میشد ) را می کشد و پس از آن، مصیبتهای بزرگی به او و کشتی اش وارد میشود. بقیه ملوانان این پرنده مرده را مانند یک طلسم بد به گردن او می آویزند و او را به خاطر این گناه سرزنش میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
البته عبارت کامل این است؛
Albatross Around One’s Neck
🔹 معادل فارسی: بلای جان / بار گناه یا پشیمانی / دردسر همیشگی / سنگینی اشتباه گذشته
🔹 مثال های روزمره:
Her student loan debt is an albatross around her neck. بدهی تحصیلی اش بلای جانش شده.
... [مشاهده متن کامل]
The scandal became an albatross around the politician’s neck. رسوایی سیاسی تبدیل به دردسر دائمی برای آن سیاستمدار شد.
His unresolved guilt over the accident is an albatross he can’t shake off. احساس گناه حل نشده اش بابت آن حادثه، بلایی ست که نمی تونه ازش رها بشه.
🔹 مترادف ها:
burden – millstone around one’s neck – cross to bear – monkey on one’s back – emotional baggage
🔹 معادل فارسی: بلای جان / بار گناه یا پشیمانی / دردسر همیشگی / سنگینی اشتباه گذشته
🔹 مثال های روزمره:
Her student loan debt is an albatross around her neck. بدهی تحصیلی اش بلای جانش شده.
... [مشاهده متن کامل]
The scandal became an albatross around the politician’s neck. رسوایی سیاسی تبدیل به دردسر دائمی برای آن سیاستمدار شد.
His unresolved guilt over the accident is an albatross he can’t shake off. احساس گناه حل نشده اش بابت آن حادثه، بلایی ست که نمی تونه ازش رها بشه.
🔹 مترادف ها:
آویزان کسی بودن