alas

/əˈlæs//əˈlæs/

معنی: اه، افسوس، دریغا
معانی دیگر: (حرف ندا حاکی از غم و تاسف و دلسوزی و نگرانی) آه، افسوس، هیهات، دریغ، آوخ، حیف، دریغا، مخفف: آلاسکا، افسوس، اه، دریغا

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express regret, sorrow, or grief.

- Alas, we must part and never see each other again.
[ترجمه ماری] افسوس ما باید جدا شویم و دیگر همدیگر را نبینیم
|
[ترجمه گوگل] افسوس که باید از هم جدا شویم و دیگر همدیگر را نبینیم
[ترجمه ترگمان] افسوس که ما باید از هم جدا شویم و دیگر همدیگر را نبینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. alas for the precious life that has flown by . . .
افسوس بر آن عمر گرانمایه که بگذشت . . .

2. alas for this dear life that passed
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

3. Credit, like a looking-glass, broken once, is gone, alas!
[ترجمه گوگل]اعتبار، مانند شیشه‌ای که یک بار شکسته است، از بین رفته است، افسوس!
[ترجمه ترگمان]افسوس، مثل یک گیلاس کوچک که یک بار شکسته باشد، از دست رفته، افسوس!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such scandals have not, alas, been absent.
[ترجمه گلی افجه] افسوس که این شایعات بی اساس نبود
|
[ترجمه گوگل]افسوس که چنین رسوایی هایی وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این شایعات بی اساس نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alas, they've all sold out, madam.
[ترجمه گوگل]افسوس، همه آنها فروخته شده اند، خانم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه همه شون فروخته شدن، خانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I love football but, alas, I have no talent as a player.
[ترجمه گوگل]من فوتبال را دوست دارم اما افسوس که استعدادی به عنوان بازیکن ندارم
[ترجمه ترگمان]من عاشق فوتبال ام ولی متاسفانه استعداد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alas, my love, I must leave now.
[ترجمه گوگل]افسوس، عشق من، الان باید بروم
[ترجمه ترگمان]افسوس، عشق من، باید از اینجا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This, alas, was unconnected with Carib thinking.
[ترجمه گوگل]افسوس که با تفکر کارائیب ارتباطی نداشت
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، متاسفانه این هم ارتباطی با تفکر و تفکر نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alas, since such passwords are also difficult to remember, they tend to be written down near the computer.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، از آنجایی که به خاطر سپردن چنین رمزهای عبور نیز دشوار است، معمولاً در نزدیکی رایانه نوشته می شوند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، از آنجا که به یاد آوردن این کلمه عبور مشکل است، آن ها معمولا نزدیک کامپیوتر نوشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alas, poor Albion. i have deliberately overstated the case.
[ترجمه گوگل]افسوس آلبیون بیچاره من عمداً قضیه را اغراق کرده ام
[ترجمه ترگمان]Alas، Albion بیچاره من عمدا این پرونده رو کم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A dead good singer, but, alas, no different from the way he was before.
[ترجمه گوگل]یک خواننده خوب مرده، اما، افسوس، هیچ تفاوتی با روش قبلی خود ندارد
[ترجمه ترگمان]یک خواننده خوب مرده بود، اما افسوس که از آن چیزی که قبلا بود فرق نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alas, the supes apparently failed to see that editorial, and voted to approve the changes.
[ترجمه گوگل]افسوس که ظاهراً مسئولین آن سرمقاله را نبینند و به تأیید تغییرات رأی دادند
[ترجمه ترگمان]افسوس که supes ظاهرا نتوانست این سرمقاله را ببیند و به تصویب این تغییرات رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alas, Thompson and her chosen theatre were star-crossed and she now has a production but nowhere to stage it.
[ترجمه گوگل]افسوس که تامپسون و تئاتر منتخبش مورد تلاقی قرار گرفتند و او اکنون تولیدی دارد اما جایی برای اجرای آن ندارد
[ترجمه ترگمان]اما افسوس، تامپسون و تئاتر منتخب او رد شدند و او اکنون تولید خود را دارد، اما در هیچ کجا این کار را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alas, the turbot was less well regarded.
[ترجمه گوگل]افسوس که این تربت کمتر مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]افسوس که سپر ماهی کم تر از آن به آن نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Alas, the station master at Ripon spoiled the plan.
[ترجمه گوگل]افسوس، استاد ایستگاه در Ripon نقشه را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه رئیس ایستگاه راه آهن نقشه را خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] گودال گرما کارستی یک فروافتادگی کارست حرارتی، با جناح های پرشیب و زمین پوشیده از علف مسطح ( صفحه 237 و1973 washburn ). وجه تسمیه: شهری در روسیه یاکوتسک، انگلیسی شده. جمع: alases؛ همچنین بصورت alass هم نوشته می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• exclamation expressing sorrow or concern
you use alas to say that you think that the facts you are talking about are sad, unfortunate, or regrettable; a formal word.
state in the united states that is located in northwestern north america

پیشنهاد کاربران

Alas بیشتر یک کلمه کتابی به حساب میاد و توی گفتار استفاده نمیشود و شاید خیلی خیلی کم استفاده بشه
Oh dear افسوس
فغان
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
حافظ.
افسوس
Synonyms:
sadly, unfortunately, inopportunely
شوربختانه، متاسفانه'حیف 'افسوس'دریغا
افسوس - حیف - دریغا
Alas lions are not here افسوس اینجا شیر نداره
افسوس!
By bad luck, unfortunately
The company changed the marketing language and image but alas, it was too late
Alas! I can't stick around
Alas، Ah , I'm sad, I'm sad
اه میکشم غصه میخورم ناراحت هستم
دریغا
این را از ترجمه دکتر آشوری در کتاب چنین گفت رزتشت مینویسم
؟Alas, would you now climb ashore
افسوس - با تاسف - هیهات

بپرس