1. she is an alarmist about her baby's health
در مورد سلامتی بچه اش جنجال برمی انگیزد.
2. Contrary to the more alarmist reports, he is not going to die.
 [ترجمه گوگل]برخلاف گزارش های هشداردهنده تر، او قرار نیست بمیرد 
[ترجمه ترگمان]برخلاف گزارش های more، او نخواهد مرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The company dismissed his arguments as alarmist.
 [ترجمه گوگل]این شرکت استدلال های او را به عنوان هشدار دهنده رد کرد 
[ترجمه ترگمان]شرکت استدلالات خود را به عنوان \"alarmist\" رد کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The alarmist tone further illustrates that even in exile, Salinas remains a potent political force here.
 [ترجمه گوگل]لحن هشدار دهنده بیشتر نشان می دهد که حتی در تبعید، سالیناس یک نیروی سیاسی قدرتمند در اینجا باقی می ماند 
[ترجمه ترگمان]لحن alarmist بیشتر نشان می دهد که حتی در تبعید سالیناس یک نیروی سیاسی قوی در اینجا باقی می ماند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. I do not wish to be alarmist, but the situation in the region is worse than it has been in many months.
 [ترجمه گوگل]من نمیخواهم نگران باشم، اما وضعیت منطقه بدتر از ماههای گذشته است 
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم alarmist باشم، اما وضعیت در منطقه بدتر از آن چیزی است که در ماه های گذشته اتفاق افتاده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Some say such fears are alarmist.
 [ترجمه گوگل]برخی می گویند چنین ترس هایی هشداردهنده است 
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که این ترس ها alarmist هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Nevertheless, he thought Theo unduly alarmist in warning him that women like her were out to fleece him.
 [ترجمه گوگل]با این وجود، او فکر می کرد که تئو بی جهت هشدار می دهد که زنانی مانند او قصد دارند او را از پا درآورند 
[ترجمه ترگمان]با این همه، او فکر می کرد که تئو بی جهت به او هشدار می دهد که زن ها او را بیرون می کشند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. He has been neither an apologist nor an alarmist.
 [ترجمه گوگل]او نه معذرت خواه بوده و نه هشدار دهنده 
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. There has been a lot of alarmist publicity about genetically modified foods.
 [ترجمه گوگل]تبلیغات هشداردهنده زیادی در مورد غذاهای اصلاح شده ژنتیکی شده است 
[ترجمه ترگمان]تبلیغات بسیار زیادی در مورد غذاهای اصلاح شده ژنتیکی وجود داشته است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The ambassador dismissed these views as excessively alarmist.
 [ترجمه گوگل]سفیر این دیدگاه ها را به عنوان بیش از حد هشدار دهنده رد کرد 
[ترجمه ترگمان]سفیر این نظریات را بیش از حد alarmist کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. We mustn't be alarmist.
 [ترجمه گوگل]ما نباید هشدار دهنده باشیم 
[ترجمه ترگمان]ما نباید او را از این کار ناراحت کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. This is not just alarmist talk.
 [ترجمه گوگل]این فقط یک صحبت هشداردهنده نیست 
[ترجمه ترگمان]این فقط حرف زدن رو کم می کنه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The trouble with this alarmist view is that it's nothing new.
 [ترجمه گوگل]مشکل این دیدگاه هشداردهنده این است که چیز جدیدی نیست 
[ترجمه ترگمان]مشکل این مرد، این است که چیز جدیدی نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. In places like Trinidad, that sounds a little alarmist.
 [ترجمه گوگل]در مکان هایی مانند ترینیداد، این کمی هشدار دهنده به نظر می رسد 
[ترجمه ترگمان]در مکان هایی مانند ترینیداد، این کمی alarmist به نظر می رسد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید