alar

/ˈeɪˌlɑːr//ˈeɪˌlɑː/

بال مانند، بالچه مانند، بالچهدار، بالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having wings or winglike parts.

(2) تعریف: like a wing in shape or function.

جمله های نمونه

1. Conclusion Alar cartilage - muscle ring system is an important structure for the lower part of the nose.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری غضروف آلار - سیستم حلقه عضلانی ساختار مهمی برای قسمت تحتانی بینی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیستم حلقه ماهیچه غضروف بینی یک ساختار مهم برای بخش پایینی بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results All the 48 patients healed uneventfully, ipsilateral alar base, concave columella skew, lower-nose deformity has been well corrected.
[ترجمه گوگل]ResultsAll 48 بیمار بهبود یافته بدون حادثه، قاعده آلار همان طرف، کج کلوملا مقعر، تغییر شکل پایین بینی به خوبی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج همه ۴۸ بیمار بهبود یافته uneventfully، ipsilateral alar،، انحراف columella concave، نقص بینی پایین را خوب اصلاح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Give out a few branch by alar palate ganglion, distributing the mucous membrane in lachrymal, palate and nosepiece, control the exudation of the common sense of mucous membrane and gland body.
[ترجمه گوگل]چند شاخه توسط گانگلیون کام آلار، پخش غشای مخاطی در اشکی، کام و بینی، کنترل ترشح حس مشترک غشای مخاطی و بدن غدد
[ترجمه ترگمان]شاخه کوچکی از غده عصبی alar را بیرون بیاورید و غشا مخاطی را در lachrymal، palate و nosepiece توزیع کنید و کنترل حس مشترک غشا مخاطی و بدن غده دار را کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To evaluate the efficacy of ALAR radiotherapy lotion in the prevention and treatment of radiodermatitis in the radiotherapy of the nasopharyngeal carcinoma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثربخشی لوسیون رادیوتراپی ALAR در پیشگیری و درمان رادیودرماتیت در پرتودرمانی کارسینوم نازوفارنکس
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی کارایی of radiotherapy در پیش گیری و درمان of در the of nasopharyngeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Congenital alar cartilage anomaly can result in flat apex and broad alar nose.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری مادرزادی غضروف آلار می تواند منجر به صافی راس و بینی پهن شود
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی ناهنجاری های مادرزادی ممکن است منجر به نوک تخت و بینی پهن باند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusions: Alar cartilage-muscle ring is hypoplastic, which results in nasal myosthenic disequilibrium.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: حلقه غضروف-عضله آلار هیپوپلاستیک است که منجر به عدم تعادل میوستنی بینی می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: حلقه ماهیچه غضروف بینی، hypoplastic است که در disequilibrium بینی، فرسایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Result: 6 cases of partial alar defect were repaired by bilateral composite grafts from the ear.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: 6 مورد نقص جزئی آلار با پیوندهای کامپوزیت دو طرفه از گوش ترمیم شد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ۶ مورد نقص alar جزیی به وسیله پیوند دو جانبه از گوش تعمیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With growth, the alar ligaments that attach the tip of the dens to the occiput pull the ossicle upwards giving it its characteristic appearance.
[ترجمه گوگل]با رشد، رباط های آلار که نوک لانه ها را به اکسیپوت متصل می کنند، استخوانچه را به سمت بالا می کشند و ظاهر مشخصی به آن می دهند
[ترجمه ترگمان]با رشد، رباط ها که نوک لانه را به the متصل می کنند به سمت بالا کشش دارند و ظاهر ویژگی خود را به آن می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Superficial to the alar arcade is the subdermal plexus of the nasal tip skin that is supplied by branches of both ophthalmic and facial artery systems.
[ترجمه گوگل]سطحی به آرکید alar شبکه زیر پوستی پوست نوک بینی است که توسط شاخه های سیستم شریان چشمی و صورت تامین می شود
[ترجمه ترگمان]Superficial به the alar شبکه کوروئید پوست نوک بینی است که توسط شاخه های دو سیستم ophthalmic و عروق صورت تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cleft side alar cartilage lateral foot is disassociated, replaced and fixed into the normal place.
[ترجمه گوگل]پای جانبی غضروف آلار سمت شکاف جدا شده، جایگزین شده و در محل طبیعی ثابت می شود
[ترجمه ترگمان]شکاف سمت چپ غضروف کنار گذاشته شده، جایگزین شده و به جای عادی ثابت مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A series of articles and television shows publicized concerns that the chemical Alar, used to keep apples red and firm, could cause cancer.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از مقالات و برنامه‌های تلویزیونی نگرانی‌هایی را در مورد اینکه ماده شیمیایی آلار که برای قرمز و سفت نگه داشتن سیب استفاده می‌شود، می‌تواند باعث سرطان شود، منتشر شد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از مقالات و مقالات تلویزیونی، نگرانی هایی را نشان می دهد که the شیمیایی، برای نگه داشتن سیب ها قرمز و محکم، می تواند منجر به سرطان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is a comparatively good method of repairing nasal alar skin defect.
[ترجمه گوگل]این یک روش نسبتا خوب برای ترمیم نقص پوست آلار بینی است
[ترجمه ترگمان]این یک روش نسبتا خوب برای تعمیر عیب پوستی alar بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods The flat "spilth" tissue on the cleft side alar, is formed as a nasal alar flap, and used to drive up or reconstruct the nostril base (sill), block up outboard foot of the cleft alar.
[ترجمه گوگل]روش‌ها بافت مسطح «نفک» روی آلار جانبی شکاف، به‌عنوان فلپ آلار بینی شکل می‌گیرد و برای بالا بردن یا بازسازی پایه سوراخ‌های بینی (آستانه)، مسدود کردن پای بیرونی شکاف آلار استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]روش ها بافت \"spilth\" مسطح در سمت چپ، به شکل یک دریچه مجاری بینی شکل می گیرد و برای بالا بردن یا بازسازی سوراخ بینی (درگاه)به کار می رود، پای خارجی شکاف را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To promote the survival of the auricular flap in repairing the larger alar defect deformity.
[ترجمه گوگل]هدف ارتقای بقای فلپ گوش در ترمیم بدشکلی نقص بزرگتر آلار
[ترجمه ترگمان]هدف ترویج بقای شاخه و گوشی در تعمیر نقص عملکرد عیب بزرگ تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wing-like, winged; between a leaf and stem (botany); pertaining to the arm-pit (anatomy)

پیشنهاد کاربران

1 - بالی ، مربوط به بال 2 - مربوط به حفره زیر بغل
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس