akimbo

/əˈkɪmˌboʊ//əˈkɪmbəʊ/

معنی: دست بکمر زده
معانی دیگر: دو دست بر کمر، دست به کمر زده و آرنج ها باز

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: with hand on hip and elbow pointed away from the body.

(2) تعریف: with knees bent.

جمله های نمونه

1. the girl stood with arms akimbo facing her mother
دختر دست به کمر جلو مادرش ایستاد.

2. He stood, arms akimbo, refusing to move.
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، آکیمبو بازو می کرد و از حرکت امتناع می کرد
[ترجمه ترگمان]ایستاده بود، دست ها را به کمر زده بود و از حرکت امتناع می ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She stood, arms akimbo, looking around.
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود و به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]ایستاده بود، دست ها را به کمر زده بود و به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She stood looking at him with arms akimbo.
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود و با بازوهای اکیمبو به او نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]و دست ها را به کمر زده به او نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He stood, arms akimbo, looking around in the musty gloom.
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، با بازوهای اکیمبو، به اطراف نگاه می کرد در تاریکی کپک زده
[ترجمه ترگمان]ایستاده بود، دست ها را به کمر زده و در تاریکی به اطراف می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anatole stood arms akimbo, challenging me.
[ترجمه گوگل]آناتول با آکیمبو دستش ایستاد و مرا به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]آناتول دست به کمر زده بود و مرا به مبارزه می طلبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's Aunt Bedelia with her arms akimbo again.
[ترجمه گوگل]آن عمه بدلیا با آکیمبو بازوهایش است
[ترجمه ترگمان]خاله پتو نیا دوباره دست ها را به کمر زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Put your elbows slightly forward with arms akimbo.
[ترجمه گوگل]آرنج های خود را کمی جلوتر با بازوهای کیمبو قرار دهید
[ترجمه ترگمان]آرنج هایش را به کمر تکیه بده و دست ها را به کمر تکیه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is sitting with legs akimBo.
[ترجمه گوگل]او با پاهای akimBo نشسته است
[ترجمه ترگمان]او با پاهای akimbo نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As follows: legs open, shoulder width, arms akimbo.
[ترجمه گوگل]به شرح زیر است: پاها باز، عرض شانه، بازوها کیمبو
[ترجمه ترگمان]به شکل زیر: پاها باز، عرض شانه، دست ها به کمر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Children standing akimbo by the fence.
[ترجمه گوگل]کودکانی که آکیمبو کنار حصار ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که به کمر زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She stood with arms akimbo while she gave the mistress a piece of her mind.
[ترجمه گوگل]او در حالی که یک تکه از ذهن خود را به معشوقه می داد، با بازوهای آکیمبو ایستاد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست به کمر زده بود، دست ها را به کمر نهاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mistress stood with arms akimbo while she talked to her new servant.
[ترجمه گوگل]معشوقه در حالی که با خدمتکار جدیدش صحبت می کرد با دستانش ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]خانم در حالی که با کلفت تازه خود صحبت می کرد دست ها را به کمر زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stands with arms akimbo.
[ترجمه گوگل]او با بازوهای آکیمبو ایستاده است
[ترجمه ترگمان]دستش را به کمر زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دست ب کمر زده (قید)
akimbo

انگلیسی به انگلیسی

• with bent limbs; with the elbows bent and the hands resting on the hips
if you stand arms akimbo or with arms akimbo you stand with your hands on your hips and your elbows pointing outwards; an old-fashioned expression.

پیشنهاد کاربران

akimbo
دست به کمر زده
legs akimbo
چهار زانو نشسته و یا زانو های خَم در حالت ایستاده

بپرس