airworthy

/ˈeˌrwərði//ˈeəˌwɜːði/

معنی: مناسب برای پرواز
معانی دیگر: مجهز برای پرواز، قابل پرواز، آماده ی پرواز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: airworthiness (n.)
• : تعریف: fit and safe for use in flight.

جمله های نمونه

1. only a few of the enemy's fighter planes were airworthy
فقط تعداد کمی از هواپیماهای جنگنده ی دشمن قابل پرواز بودند.

2. The mechanics work hard to keep the he-licopters airworthy.
[ترجمه گوگل]مکانیک ها سخت کار می کنند تا هلیکوپترها قابلیت پرواز داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مکانیک به سختی کار می کند تا the licopters را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The planes were certified airworthy.
[ترجمه گوگل]هواپیماها دارای گواهینامه پرواز بودند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای دارای مجوز رسمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two of the T-Birds will be kept in airworthy condition for the Museo do Ar, flying on special occasions only.
[ترجمه گوگل]دو تا از T-Birds در شرایط پروازی برای Museo do Ar نگهداری می شوند و فقط در مناسبت های خاص پرواز می کنند
[ترجمه ترگمان]دوتا از the در شرایط airworthy برای the، که فقط در موقعیت های خاص پرواز می کنند، نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spitfire restorations to airworthy status have notoriously exceeded initial estimates of timing and cost, irrespective of start point condition.
[ترجمه گوگل]بازسازی های اسپیت فایر به وضعیت قابل پرواز بدون در نظر گرفتن شرایط نقطه شروع، به طرز چشمگیری از تخمین های اولیه زمان و هزینه فراتر رفته است
[ترجمه ترگمان]برگشت مجدد به وضعیت airworthy، بدون توجه به شرایط نقطه شروع، آشکارا از برآورده ای اولیه زمان بندی و هزینه پیشی گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These smaller craft are enjoyably intimate and perfectly airworthy, but they have safety require-ments quite different from those of the high-flying behemoths.
[ترجمه گوگل]این سفینه های کوچکتر به طرز لذت بخشی صمیمی و کاملاً قابل پرواز هستند، اما الزامات ایمنی کاملاً متفاوت با غول های بلند پرواز دارند
[ترجمه ترگمان]این صنایع کوچک enjoyably و کاملا airworthy هستند، اما الزامات ایمنی دارند و کاملا متفاوت از the های پرواز با ارتفاع بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The airplane is airworthy.
[ترجمه گوگل]هواپیما قابلیت پرواز دارد
[ترجمه ترگمان]هواپیما airworthy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The poor creature must have wondered what was going on, as it was already fully airworthy!
[ترجمه گوگل]موجود بیچاره باید تعجب کرده باشد که چه خبر است، زیرا قبلاً کاملاً قابل پرواز بود!
[ترجمه ترگمان]طفلک بیچاره باید تعجب کرده باشد که چه خبر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Seven engine changes and numerous on-the-spot overhauls were accomplished to keep the aircraft airworthy.
[ترجمه گوگل]هفت تغییر موتور و تعمیرات اساسی متعدد در محل برای حفظ قابلیت پرواز هواپیما انجام شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات موتور و overhauls متعدد موتور برای نگه داشتن the هواپیما انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Too numerous to list here individually, most were of early-1980s, vintage and had not been airworthy for some time.
[ترجمه گوگل]خیلی زیاد است که نمی‌توان آن را به‌صورت جداگانه فهرست کرد، اکثر آنها مربوط به اوایل دهه 1980 بودند، قدیمی بودند و برای مدتی قابل پرواز نبودند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از آن ها به صورت انفرادی ثبت شدند، اکثر آن ها از اوایل دهه ۱۹۸۰، کلاسیک بودند و برای مدتی airworthy نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Crews were even dispatched to determine if any of the aircraft could be made airworthy.
[ترجمه گوگل]حتی خدمه اعزام شدند تا مشخص کنند که آیا هر یک از هواپیماها قابلیت پرواز دارند یا خیر
[ترجمه ترگمان]کارکنان کشتی حتی برای تعیین این که آیا هیچ یک از هواپیماها ممکن است airworthy ساخته شود، اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Boeing, which makes the Harpoon anti-ship missiles, has also produced more than half of China's commercial jets and ensures they stay airworthy with spare parts.
[ترجمه گوگل]اما بوئینگ که موشک‌های ضد کشتی هارپون را می‌سازد، بیش از نیمی از جت‌های تجاری چین را نیز تولید کرده است و تضمین می‌کند که آنها با قطعات یدکی قابل پرواز هستند
[ترجمه ترگمان]اما بوئینگ، که موشک های ضد کشتی Harpoon را می سازد، بیش از نیمی از جت های تجاری چین را تولید کرده است و تضمین می کند که آن ها با قطعات یدکی airworthy بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But there was more nail-biting before the Manchester-built aircraft, Britain’s most potent nuclear deterrent during the Cold War, was declared airworthy by the Civil Aviation Authority.
[ترجمه گوگل]اما قبل از اینکه هواپیمای ساخت منچستر، قوی‌ترین بازدارنده هسته‌ای بریتانیا در طول جنگ سرد، توسط سازمان هوانوردی غیرنظامی قابل پرواز اعلام شود، میخ‌گزیدگی‌های بیشتری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما قبل از این که هواپیمای ساخت منچستر، قوی ترین بازدارنده هسته ای بریتانیا در طول جنگ سرد، به عنوان قوی ترین بازدارنده هسته ای بریتانیا در طول جنگ سرد ناخن می زد، به طور رسمی توسط اداره هوانوردی غیرنظامی اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is expected that the RAF Harrier T12s will be of particular interest to the USMC as potential airworthy aircraft to bolster its small twin-seater fleet.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که RAF Harrier T12 به‌عنوان هواپیمای بالقوه قابل پرواز برای تقویت ناوگان کوچک دو نفره خود، مورد توجه ویژه USMC باشد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که نیروی هوایی RAF Harrier به طور خاص به the به عنوان هواپیمای airworthy بالقوه برای تقویت ناوگان کوچک دو نفره اش علاقه مند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مناسب برای پرواز (صفت)
airworthy

انگلیسی به انگلیسی

• fit to fly
if an aircraft is airworthy, it is safe to fly.

پیشنهاد کاربران

بپرس