airport

/ˈerˌpɔːrt//ˈeəpɔːt/

معنی: فرودگاه هواپیما، فرودگاه
معانی دیگر: فرودگاه کشوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large area of level land where airplanes can land and take off, usu. including a passenger terminal and cargo and repair facilities.
مترادف: airdrome, airfield
مشابه: air base, airstrip, flying field, landing field, terminal

جمله های نمونه

1. the airport had been carved out of a large forest
فرودگاه در جنگل بزرگی احداث شده بود.

2. the airport lounge
سالن انتظار فرودگاه

3. the airport police arrested him with the loot
پلیس فرودگاه او را با پول های مسروقه باز داشت کرد.

4. travel on the airport road is heavy on holidays
در تعطیلات رفت و آمد در جاده ی فرودگاه زیاد است.

5. the bustle of the airport gave me a headache
آمد و رفت و سر و صدای فرودگاه سرم را درد آورد.

6. a four-hour wait in the airport
یک انتظار چهار ساعته در فرودگاه

7. a transit lounge in an airport
سالن ترانزیت در فرودگاه

8. he was bumped at the airport to make room for a general
در فرودگاه او را سوار نکردند و جایش را به یک ژنرال دادند.

9. i attended him to the airport
با او به فرودگاه رفتم.

10. she was driving from the airport to central london
او داشت از فرودگاه به مرکز لندن (لندن مرکزی) می راند.

11. the airplane was nearing the airport
هواپیما داشت به فرودگاه نزدیک می شد.

12. the departure lounge of the airport
تالار رهسپاران فرودگاه

13. we sped directly to the airport
به سرعت خود را به فرودگاه رساندیم.

14. i hired a taxi to the airport
تا فرودگاه یک تاکسی کرایه کردم.

15. there was a mix-up in the airport and i ended up on the wrong plane
در فرودگاه اشتباه روی داد و در نتیجه من سوار هواپیمای عوضی شدم.

16. a police car swept her to the airport
ماشین شهربانی باشتاب او را به فرودگاه برد.

17. an arrival and departure indicator in an airport
نشانگر ورود و خروج هواپیماها در فرودگاه

18. she retrieved her lost suitcase from the airport storehouse
چمدان گم شده ی خود را از انبار فرودگاه پس گرفت.

19. the bridegroom was quickly wheeled to the airport
داماد را به سرعت به فرودگاه بردند.

20. they didn't inspect your luggage at the airport
چمدان های شما را در فرودگاه بازرسی نکردند.

21. we had our sunday brunch at the airport
صبحانه - نهار یکشنبه را در فرودگاه خوردیم.

22. he lives in the new developement near the airport
او در شهرک جدید مجاور فرودگاه زندگی می کند.

23. the hotel provides transportation to and from the airport
رفت و آمد از فرودگاه به عهده ی هتل است.

24. we had a delay of two hours at the airport
در فرودگاه دو ساعت معطلی داشتیم.

25. airplanes used the mountain as a landmark to find the airport
هواپیماها برای یافتن فرودگاه از آن کوه به عنوان نشانه استفاده می کردند.

26. he rushed home, grabbed a bag, and went to the airport
با عجله به منزلش رفت،به سرعت حمام کرد و به فرودگاه رفت.

27. please arrange to have a taxi bring us from the airport
لطفا ترتیبی دهید که یک تاکسی مارا از فرودگاه بیاورد.

28. not enough money has been appropriated for the construction of the new airport
پول کافی برای ساختن فرودگاه جدید کنار گذاشته نشده است.

29. They diverted the plane to another airport because of the weather.
[ترجمه گوگل]آنها هواپیما را به دلیل آب و هوا به فرودگاه دیگری تغییر دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها هواپیما را به دلیل آب و هوا به فرودگاه دیگری منتقل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The airport building had been constructed to FAA specifications.
[ترجمه گوگل]ساختمان فرودگاه مطابق با مشخصات FAA ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان فرودگاه به مشخصات FAA ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرودگاه هواپیما (اسم)
aerodrome, airport, airfield

فرودگاه (اسم)
airport, airfield, airdrome, taxiway, landing field

تخصصی

[عمران و معماری] فرودگاه
[زمین شناسی] دریچه هوا،هواکش ،فرودگاه

انگلیسی به انگلیسی

• place used by planes for takeoff and landing
an airport is a place with buildings, facilities, and runways, where aircraft take off and land.

پیشنهاد کاربران

فرودگاه
مثال: We arrived at the airport early.
ما زود به فرودگاه رسیدیم.
سارا در شهرک جدید در نزدیکی فرودگاه زندگی میکند
مطار
فرودگاه
جایی هواپیما است
فرودگاه
جایی که هواپیما وجود داره.
لطفا استرس های هر کلمه رو هم مشخص کنید

فرودگاه
بندر هواپیمایی
فرودگاه
The man going to the airport is my father.
مردی که به فرودگاه می رود پدرم است 🇸🇾🇸🇾
معنی
Freeرایگان

فرودگاه

هواپیما
فرودگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس