1. an airplane flies on a cushion of air
هواپیما بر بالشی از هوا پرواز می کند.
2. an airplane was spraying pesticide over the crops
یک هواپیما روی محصول سم پاشی می کند.
3. each airplane made two sorties a day
هر هواپیما روزی دو تک پرواز انجام می داد.
4. flyable airplane
هواپیمای قابل پرواز
5. his airplane has the capability of flying faster than sound
این هواپیما توانایی پرواز مافوق صوت را دارد.
6. his airplane was escorted by six fighter planes
هواپیمای او توسط شش جنگنده همراهی می شد.
7. the airplane buzzed around the bridge several times
هواپیما چند بار با صدای بلند دور پل چرخید.
8. the airplane crash caused heavy casualties
سقوط هواپیما موجب تلفات سنگینی شد.
9. the airplane crashed
هواپیما سقوط کرد.
10. the airplane crashed and disintegrated completely
هواپیما بر زمین خورد و کاملا متلاشی شد.
11. the airplane crashed and its wing burst apart
هواپیما به زمین خورد (سقوط کرد) و بالش متلاشی شد.
12. the airplane disappeared and we lost contact with it
هواپیما ناپدید شد و ما تماسمان را با آن از دست دادیم.
13. the airplane is trim and ready for flight
هواپیما بی عیب و نقص و آماده ی پرواز است.
14. the airplane landed and taxied to the terminal
هواپیما فرود آمد و تا ترمینال روی باند حرکت کرد.
15. the airplane nosed down
هواپیما از جلو به پایین سرازیر شد.
16. the airplane was circling the city
هواپیما شهر را دور می زد.
17. the airplane was filled to capacity
هواپیما کاملا پر بود.
18. the airplane was forced to change (its) course
هواپیما مجبور شد جهت حرکت خود را عوض کند.
19. the airplane was more than two hours overdue
هواپیما بیش از دو ساعت تاخیر داشت.
20. the airplane was nearing the airport
هواپیما داشت به فرودگاه نزدیک می شد.
21. the airplane will arrive in thirty minutes
هواپیما سی دقیقه ی دیگر می رسد.
22. this airplane has a wingspan of thirty meters
بال رس این هواپیما سی متر است.
23. this airplane is powered by four jet engines
چهار موتور جت این هواپیما را به حرکت در می آورد.
24. this airplane will fly to tabriz
این هواپیما به تبریز پرواز خواهد کرد.
25. an airplane (or ship) in distress
هواپیما (یا کشتی) دستخوش گیرودار (در معرض خطر)
26. a model airplane kit
کاچار هواپیمای اسباب بازی (اجزای هواپیمای اسباب بازی که باید روی هم سوار شوند)
27. a propeller airplane droned overhead
هواپیمای پروانه دار در هوا زر زر می کرد.
28. a wide-bodied airplane
هواپیمای بدنه پهن
29. pieces of the airplane were scattered through the field
قطعات هواپیما در سراسر مزرعه پراکنده شده بود.
30. the roar of airplane engines and the sharp reports of opening parachutes filled the sky
غرش موتور هواپیماها و صدای باز شدن چترهای نجات آسمان را پر کرد.
31. to pilot an airplane or a spacecraft
هواپیما یا فضاناو را خلبانی کردن
32. he ditched his disabled airplane and swam ashore
او هواپیمای آسیب دیده ی خود را در آب فرود آورد و تا ساحل شنا کرد.
33. she will exit the airplane at jacksonville
او در جکسون ویل از هواپیما پیاده خواهد شد.
34. the frame of an airplane on which are rivetted sheets of aluminium
چهارچوب هواپیما که روی آن صفحات آلومینیمی پیچ شده است
35. the nose of the airplane is painted red
جلو هواپیما را رنگ قرمز زده اند.
36. a smooth landing in an airplane
فرود آرام و بی تکان با هواپیما
37. earthly locomotion as compared with airplane travel
مسافرت زمینی در برابر مسافرت با هواپیما
38. the convenience of travel by airplane
راحتی سفر با هواپیما
39. the cruising speed of this airplane is one thousand kilometers per hour
سرعت بهینه ی این هواپیما هزار کیلومتر در ساعت است.
40. the easterly drift of the airplane as a result of wind
انحراف هواپیما به خاور در اثر باد
41. the even motion of the airplane
حرکت یکنواخت هواپیما
42. the forward part of the airplane
بخش جلو هواپیما
43. the transport of goods by airplane is very expensive
حمل کالا با هواپیما بسیار گران است.
44. flak was puffing all around our airplane
گلوله های توپ ضد هوایی در اطراف هواپیمای ما منفجر می شد.
45. he parachuted out of the burning airplane
با چتر نجات از هواپیمای سوزان بیرون پرید.
46. the retreating wing tip of an airplane
نوک عقب رفته ی بال هواپیما
47. the pilot had to bail out of the burning airplane
خلبان ناچار شد با چتر نجات از هواپیمای در حال اشتعال بیرون بپرد.