airlift

/ˈerˌlɪft//ˈeəlɪft/

معنی: خط حمل و نقل هوایی، بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
معانی دیگر: ترابری هوایی، پل هوایی (به ویژه وقتی راه های زمینی یا دریایی بسته باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the systematic transportation of people or supplies by air when ground routes are impossible or dangerous to use, esp. in a battle zone or during an emergency.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: airlifts, airlifting, airlifted
• : تعریف: to transport in an airlift.

جمله های نمونه

1. the berlin airlift
کمک رسانی به برلن از راه هوا

2. President Garcia has ordered an airlift of food, medicines and blankets.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گارسیا دستور انتقال غذا، دارو و پتو را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور گارسیا دستور حمل و نقل هوایی، دارو و پتو را صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government ordered an airlift of medical and food supplies to the disaster area because the roads were destroyed.
[ترجمه گوگل]دولت دستور انتقال تجهیزات پزشکی و غذایی به منطقه فاجعه را صادر کرد زیرا جاده ها ویران شده بودند
[ترجمه ترگمان]دولت دستور ارسال محموله کمک های پزشکی و غذایی به منطقه فاجعه را صادر کرده است؛ چرا که جاده ها نابود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From beginning to end, the airlift was fraught with risks.
[ترجمه گوگل]از ابتدا تا انتها، حمل و نقل هوایی با خطراتی همراه بود
[ترجمه ترگمان]از آغاز تا پایان، حمل و نقل هوایی مملو از خطر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The German authorities are considering an airlift if the situation becomes critical.
[ترجمه گوگل]در صورت بحرانی شدن وضعیت، مقامات آلمانی در حال بررسی یک حمل و نقل هوایی هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات آلمان در حال بررسی یک خط هوایی هستند اگر وضعیت بحرانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The increase is partly accounted for by the airlift of refugees from Kosovo.
[ترجمه گوگل]این افزایش تا حدی ناشی از انتقال هوایی پناهندگان از کوزوو است
[ترجمه ترگمان]این افزایش تا حدودی ناشی از حمل و نقل هوایی پناهندگان از کوزوو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They say the airlift has brought new hope to people who would otherwise have faced a bleak future.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند این حمل و نقل هوایی امید جدیدی را برای مردمی که در غیر این صورت با آینده ای تیره روبرو می شدند، به ارمغان آورده است
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که حمل و نقل هوایی امید تازه ای را به مردمی که در غیر این صورت با آینده ای تاریک روبرو خواهند شد، آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In mid-June 194Truman ordered the airlift.
[ترجمه گوگل]در اواسط ژوئن 194 ترومن دستور حمل و نقل هوایی را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]در اواسط ماه ژوئن (۱۹۴ ژوئن)، ترومن دستور حمل و نقل هوایی را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first planes of this airlift arrived in Beletuen on the same day.
[ترجمه گوگل]اولین هواپیماهای این خط هوایی در همان روز وارد بلتوئن شدند
[ترجمه ترگمان]اولین هواپیما از این راه هوایی در همان روز وارد Beletuen شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Airlift over a fish-sting TROPICAL-fish keeper Ian Durnall was flown to hospital after being stung by his pet lion fish.
[ترجمه گوگل]حمل هوایی بر فراز یک نگهدارنده ماهی گرمسیری، یان دورنال، پس از نیش زدن توسط شیر ماهی خانگی خود به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه ترگمان]بعد از نیش زدن ماهی ها بر روی یک ماهی - ماهی که از ماهی lion نیش زده بود، به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Major, for his part, praised Clinton's initiative to airlift humanitarian aid to Bosnia.
[ترجمه گوگل]میجر به نوبه خود از ابتکار کلینتون برای ارسال کمک های بشردوستانه به بوسنی تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]سرگرد، به نوبه خود، از ابتکار کلینتون برای ارسال کمک های بشر دوستانه به بوسنی قدردانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The plan seems to be to use airlift escorted by fighter planes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این طرح استفاده از حمل و نقل هوایی با اسکورت هواپیماهای جنگنده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد این طرح استفاده از حمل و نقل هوایی توسط هواپیماهای جنگنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Millions of dollars have been spent to airlift the eggs of Kemp's Ridley sea turtle to Texas.
[ترجمه گوگل]میلیون ها دلار برای حمل هوایی تخم های لاک پشت دریایی کمپز ریدلی به تگزاس هزینه شده است
[ترجمه ترگمان]میلیون ها دلار برای حمل و نقل تخم لاک پشت دریایی کمپ ریدلی کمپ به تگزاس اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The airlift had now stopped and people were being moved on to Myitkyina, hoping to get a plane there.
[ترجمه گوگل]اکنون حمل و نقل هوایی متوقف شده بود و مردم به امید رسیدن به هواپیما به مییتکینا منتقل می شدند
[ترجمه ترگمان]هواپیما اکنون متوقف شده بود و مردم به Myitkyina نقل مکان می کردند، به این امید که یک هواپیما را به آنجا برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Berlin airlift caught the imagination of the world.
[ترجمه گوگل]خط هوایی برلین تصورات جهانیان را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل هوایی برلین نیروی تخیل جهان را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط حمل و نقل هوایی (اسم)
airlift

بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن (فعل)
airlift

تخصصی

[عمران و معماری] بالابرهوایی
[زمین شناسی] بالا بر هوایی
[نفت] استخراج با هوای فشرده

انگلیسی به انگلیسی

• method of transporting people or cargo by aircraft (generally used in emergency situations)
transport persons or cargo by aircraft (generally in emergency situations)
an airlift is an operation to move people, troops, or goods by air, especially in a war or when land routes are closed.
to airlift people, troops, or goods means to carry them by air, especially in a war or when land routes are closed.

پیشنهاد کاربران

بار بری هوایی
حمل ونقل هوایی مایحتاج به حادثه دیدگان
There are plans to airlift food and medical supplies to the area
ترابری هوایی
حمل ونقل هوایی ( انگلیسی: Airlift ) نوعی ترابری است که از طریق هواپیما و بالگرد یا سایر هواگرد ها انجام میشود. ترابری هوایی در مقایسه با خودرو و کامیون سریع و بدون آلایندگی است و هیچ آسیبی به محیط زیست نمیزند ولی هزینه زیادی دارد. ترابری هوایی ممکن است نظامی یا غیر نظامی باشد.
airlift
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Airlift
transport ( troops or supplies ) by aircraft
سربازان یا تجهزات را از طریق هوایی حمل کردن، هوایرد کردن
هوابُرد
هوابری ( نظامی )
ترابری ( حمل و نقل ) هوایی

بپرس