airless

/ˈerləs//ˈeələs/

عاری از هوا، بی هوا، خفه، گرفته یا دم کرده، بی باد، بی نسیم، بى هوا، گرفته، خفه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: airlessness (n.)
(1) تعریف: lacking air or fresh air; stuffy.
مشابه: stuffy

- an airless room
[ترجمه گوگل] یک اتاق بدون هوا
[ترجمه ترگمان] یک اتاق بدون هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lacking moving air; windless; still.

جمله های نمونه

1. It was a hot still airless day.
[ترجمه گوگل]یک روز گرم و بدون هوا بود
[ترجمه ترگمان]هوا گرم و گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I felt I was stifling in the airless room.
[ترجمه گوگل]احساس کردم در اتاق بی هوا خفه می شوم
[ترجمه ترگمان]احساس کردم در اتاق هوا خفه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's so airless in here - I can hardly breathe.
[ترجمه گوگل]اینجا خیلی بی هواست - به سختی می توانم نفس بکشم
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی گرم است - به سختی می توانم نفس بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The night was hot and airless.
[ترجمه گوگل]شب گرم و بی هوا بود
[ترجمه ترگمان]شب گرم و گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My hotel room was small, airless and uncomfortable.
[ترجمه گوگل]اتاق هتل من کوچک، بدون هوا و ناراحت کننده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق هتل من کوچک، گرم و ناخوشایند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a hot, airless evening.
[ترجمه گوگل]عصری گرم و بی هوا بود
[ترجمه ترگمان]ان شب هوا گرم و گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Immured in a dark airless cell, the hostages waited six months for their release.
[ترجمه گوگل]گروگان ها که در یک سلول تاریک بدون هوا بودند، شش ماه منتظر آزادی خود بودند
[ترجمه ترگمان]گروگان ها شش ماه پس از آزادی خود در یک سلول تاریک در هوای تاریک منتظر ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oliver stared around the dark, airless shop at the coffins, some finished, some only half-made.
[ترجمه گوگل]الیور به اطراف مغازه تاریک و بدون هوا به تابوت ها خیره شد، برخی تمام شده و برخی نیمه کاره
[ترجمه ترگمان]اولیور به اطراف مغازه تاریک و airless که در تابوت بود خیره شد، بعضی از آن ها فقط نیمی از آن ها را ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hales lived in a tiny, airless room with one small window that wouldn't open.
[ترجمه گوگل]هیلز در اتاقی کوچک و بدون هوا با یک پنجره کوچک که باز نمی شد زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]hales با یک پنجره کوچک، با یک پنجره کوچک که باز نمی شد زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was hot, airless, badly lit, and generally had a cramped below-decks feel to it.
[ترجمه گوگل]گرم، بدون هوا، بد نور بود و عموماً احساس تنگی زیر عرشه داشت
[ترجمه ترگمان]هوا گرم و گرم بود و هوا بد و روشن بود و معمولا زیر پل احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The room was hot and airless and I had to peel off my layers of reject golfing sweaters, one by one.
[ترجمه گوگل]اتاق گرم و بدون هوا بود و من مجبور شدم لایه های پلیور گلف را یکی یکی جدا کنم
[ترجمه ترگمان]اتاق گرم بود و هوا گرم بود و من مجبور بودم لایه های ژاکت گل گلف را از یکی یکی جدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He preferred the airless quiet of the tunnel to the numbing of his skull.
[ترجمه گوگل]او سکوت بدون هوای تونل را به بی حس شدن جمجمه اش ترجیح می داد
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد که هوا را آرام و آرام بگیرد و از تونل بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was alone in an airless, partially disabled ship, all communication with Earth cut off.
[ترجمه گوگل]او تنها در یک کشتی بدون هوا و نیمه ناتوان بود و تمام ارتباطات با زمین قطع شد
[ترجمه ترگمان]او تنها در یک کشتی بدون هوا و تا اندازه ای ناتوان بود و تمام ارتباطات با زمین قطع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The small airless room is packed with young men, many of whom fought in the war.
[ترجمه گوگل]اتاق کوچک بدون هوا مملو از مردان جوانی است که بسیاری از آنها در جنگ شرکت کرده اند
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن کوچک پر از مردان جوان است که بسیاری از آن ها در جنگ جنگیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking air; without fresh air, stuffy, stifling
if a room is airless, there is no fresh air in it.

پیشنهاد کاربران

بپرس