airhead

/ˈerˌhed//ˈerˌhed/

سرپل هوایی، ناحیه ی امن هوایی (منطقه ای که پیشاپیش برای ورود هواپیمای نظامی آماده شده است)، (امریکا ـ عامیانه) سر به هوا، ابله، نادان

جمله های نمونه

1. There's a lot more to Jefferson Airhead than rent-a-baggy camp followers.
[ترجمه گوگل]جفرسون ایرهد چیزهای بیشتری نسبت به پیروان کمپ اجاره ای دارد
[ترجمه ترگمان]برای جفرسون بسیار بیشتر از پیروان اردوی a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is she a grasping airhead or a complete naif?
[ترجمه گوگل]آیا او یک سر هوای چنگال است یا یک نایف کامل؟
[ترجمه ترگمان]ان کله پوک یا ساده و ساده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's such an airhead.
[ترجمه گوگل]او چنین هشیاری است
[ترجمه ترگمان]ان قدر کله پوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's a total airhead!
[ترجمه گوگل]او کاملاً یک هوادار است!
[ترجمه ترگمان]ان قدر کله پوک است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then some overpaid TV airhead starts telling us how wonderful her producer is.
[ترجمه گوگل]سپس برخی از سر پخش‌های تلویزیونی که بیش از حد پرداخت می‌شوند شروع می‌کنند به ما می‌گویند که تهیه‌کننده او چقدر فوق‌العاده است
[ترجمه ترگمان]سپس برخی از overpaid تلویزیونی به ما می گویند که تولید کننده او چقدر عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm not a complete airhead.
[ترجمه گوگل]من یک هوادار کامل نیستم
[ترجمه ترگمان]ان قدر کله پوک نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your sister is such an airhead.
[ترجمه گوگل]خواهرت اینقدر هواداره
[ترجمه ترگمان]این قدر کله پوک است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My sister's boyfriend is a airhead.
[ترجمه گوگل]دوست پسر خواهرم هوادار است
[ترجمه ترگمان]دوست پسر خواهرم کله پوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The opposite of an airhead is an egghead. An egghead is a very studious and intellectual person.
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل سر هوا، سر تخم مرغ است سر تخم مرغ فردی بسیار مطالعه و روشنفکر است
[ترجمه ترگمان]نقطه مقابل of یک egghead است An یک فرد بسیار دقیق و روشنفکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No, you airhead, I said I'm going to Florida, not the flower shop.
[ترجمه گوگل]نه، اهریمن، گفتم من به فلوریدا می روم، نه گل فروشی
[ترجمه ترگمان]نه، کله پوک، گفتم می روم به فلوریدا، نه از مغازه گل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Every airhead on a big salary rushed out to buy one.
[ترجمه گوگل]هر سر هوایی که حقوق زیادی داشت برای خرید یکی هجوم آورد
[ترجمه ترگمان]هر airhead در یک حقوق بزرگ به سرعت بیرون رفت تا یکی از آن ها را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beauty is just skin deep. Jennifer is an airhead.
[ترجمه گوگل]زیبایی فقط عمق پوست است جنیفر یک هوادار است
[ترجمه ترگمان]زیبایی فقط پوست است جنیفر یک airhead است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Boy, that salesman is the biggest airhead I have ever seen.
[ترجمه گوگل]پسر، آن فروشنده بزرگترین سر هوایی است که من تا به حال دیده ام
[ترجمه ترگمان]پسر، این فروشنده بزرگ ترین احمقی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is too much of an airhead to be school president.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه رئیس مدرسه شود بیش از حد هشیار است
[ترجمه ترگمان]او برای مدیر مدرسه بیش از اندازه استعداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) stupid and distracted person, ditz (usually in reference to a woman); enemy-controlled territory secured by paratroops
(military) enemy-controlled territory secured by paratroops; (slang) an unusually stupid or gullible person, a ditz (usually refers to a woman)

پیشنهاد کاربران

An airhead is a term used to describe someone who is absent - minded or unintelligent. It is often used to refer to someone who is not very focused or lacks common sense.
کسی که حواس پرت یا کند ذهن است.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای اشاره به کسی که خیلی متمرکز نیست یا فاقد عقل سلیم است استفاده می شود.
مثال؛
She’s such an airhead, she’s always forgetting things.
If someone does something silly, a friend might say, “You’re such an airhead sometimes!”
A person might self - deprecatingly say, “I can’t believe I left my keys in the fridge, I’m such an airhead!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-air-force/
سرپل هوایی
airhead ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سرپل هوایی
تعریف: 1. منطقه‏ای در سرزمین دشمن یا مناطق اشغالی که یگان هوابُرد و آمادها و تجهیزات مربوط از راه هوا در آن منطقه فرود می آیند و یگان های هجومی پس ‏از آفند منطقه را پاک و پدافند می کنند|||2. ناحیۀ مشخصی در منطقۀ عملیاتی که به عنوان پایگاه آماد و تخلیه از راه هوا مورد استفاده قرار می گیرد
...
[مشاهده متن کامل]

سر به هوا
اسکل
با stupid و foolish مترادف هست
سر به هوا
گیج
خل و چل
کله پوک
Scatterbrain
Dingbat
Eccentric
forgetful and unable to concentrate
• I'm here to shatter the myth that beauty "
"queens are airheads
کله پوک - خرفت - بی مغز - مشنگ - کسی که از درک و شعور و توانایی زیادی برخوردار نیست و گیج میزنه
مترداف هاش میشن : imbecile - stupid - idiot
حواس پرت، سر به هوا An airhead is a silly, foolish person. If your friend spends fifteen minutes searching for her lost sunglasses, only to find them on top of her head, you can call her an airhead.
کله پوک
اسکول

بپرس