airframe

/ˈerˌfrem//ˈeəfreɪm/

معنی: بدنهء هواپیما
معانی دیگر: چهارچوب و بدنه ی هواپیما و موشک و غیره

جمله های نمونه

1. While a second airframe shell was built as a back-up, it was destroyed after the plane stopped flying.
[ترجمه گوگل]در حالی که دومین پوسته بدنه هواپیما به عنوان پشتیبان ساخته شده بود، پس از توقف پرواز هواپیما از بین رفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک پوسته بدنه هواپیما به شکل پشتیبان ساخته شده بود، پس از اینکه هواپیما از پرواز ایستاد، نابود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alternatively the basic restored airframe and engine components can be supplied part finished allowing the owner to perform final assembly and painting.
[ترجمه گوگل]به طور متناوب، اجزای اصلی بدنه هواپیما و موتور بازسازی شده را می‌توان به‌صورت کامل عرضه کرد که به مالک اجازه می‌دهد مونتاژ و رنگ‌آمیزی نهایی را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، بدنه اصلی بدنه هواپیما و اجزای موتور را می توان به طور بخشی به کار برد تا به مالک اجازه دهد که مونتاژ و نقاشی نهایی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rugged and capacious airframe offers plenty of scope for civilian operators.
[ترجمه گوگل]بدنه هواپیمای ناهموار و جادار، فضای زیادی را برای اپراتورهای غیرنظامی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]بدنه بدنه قوی و حجیم، دامنه وسیعی را برای متصدیان غیر نظامی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such warnings include airframe ice, carburetor ice, landing gear tire blown, and others.
[ترجمه گوگل]چنین هشدارهایی شامل یخ بدنه هواپیما، یخ کاربراتور، بادکردن لاستیک ارابه فرود و غیره است
[ترجمه ترگمان]این هشدارها شامل یخ بدنه هواپیما، یخ carburetor، تجهیزات فرود، و دیگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Specification for bearings - airframe rolling single row, self aligning roller bearings in steel diameter series 3 and Dimensions and loads.
[ترجمه گوگل]مشخصات بلبرینگ - غلتک تک ردیفه غلتکی بدنه هواپیما، رولبرینگ خود تراز در قطر فولاد سری 3 و ابعاد و بار
[ترجمه ترگمان]مشخصات مربوط به bearings - بدنه هواپیما، row single، bearings self در قطر فولادی ۳ و ابعاد و بارها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moreover, addition movement of the airframe can result from aerodynamic or propulsion noise.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حرکت اضافی بدنه هواپیما می تواند ناشی از صدای آیرودینامیکی یا پیشرانه باشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حرکت بدنه هواپیما می تواند ناشی از آیرودینامیک یا noise propulsion باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Antibody is produced by the airframe after infection.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی پس از عفونت توسط بدنه هواپیما تولید می شود
[ترجمه ترگمان]antibody پس از عفونت توسط بدنه هواپیما تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. About 50 % of airframe has been renewed.
[ترجمه گوگل]حدود 50 درصد از بدنه هواپیما تجدید شده است
[ترجمه ترگمان]حدود ۵۰ درصد از بدنه هواپیما تجدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our worldwide corporate membership includes airframe and engine manufactures, avionics and systems integrators, suppliers and consultants.
[ترجمه گوگل]عضویت شرکتی ما در سراسر جهان شامل تولیدکنندگان بدنه و موتور، ادغام‌کننده‌های اویونیک و سیستم‌ها، تامین‌کنندگان و مشاوران است
[ترجمه ترگمان]عضویت در شرکت جهانی ما شامل هواپیماها و تولید کنندگان موتور، ارتباطات هوایی و سیستم های ارتباطی، تامین کنندگان و مشاوران می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For an independent airframe heavy maintenance facility, 50 and 70 percent of the technicians are FAA - certificated.
[ترجمه گوگل]برای تاسیسات تعمیر و نگهداری سنگین بدنه هواپیما مستقل، 50 و 70 درصد از تکنسین ها دارای گواهینامه FAA هستند
[ترجمه ترگمان]برای یک ساختمان بدنه هواپیما مستقل، ۵۰ تا ۷۰ درصد از این تکنسین ها، اف ای اف - certificated می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since the earliest man - powered flights, airframe design has demanded an ever - improving standard of technology.
[ترجمه گوگل]از اولین پروازهای با نیروی انسانی، طراحی بدنه هواپیما مستلزم استانداردهای روزافزون فناوری بوده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اولین پرواز با نیروی انسانی، طراحی بدنه هواپیما خواستار بهبود استاندارد فن آوری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two airframe parachutes can be deployed in the event of the vehicle's catastrophic failure.
[ترجمه گوگل]در صورت خرابی فاجعه بار وسیله نقلیه می توان دو چتر هواپیما را مستقر کرد
[ترجمه ترگمان]دو بدنه هواپیما می توانند در صورت خرابی فاجعه بار خودرو مستقر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Airframe noise prediction is a major area of research in aeroacoustics at present.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی نویز بدنه هواپیما در حال حاضر یکی از حوزه‌های تحقیقاتی مهم در زمینه هواآکوستیک است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی سر و صدا یکی از زمینه های مهم تحقیق در aeroacoustics در حال حاضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 3 rd, enhance the immune power of airframe, prevent infection.
[ترجمه گوگل]سوم، افزایش قدرت ایمنی بدنه هواپیما، جلوگیری از عفونت
[ترجمه ترگمان]سوم، قدرت ایمنی هواپیما را افزایش داده و از عفونت جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Airframe strength not only superior, but also can save 35 percent off manufacturing costs.
[ترجمه گوگل]استحکام بدنه هواپیما نه تنها برتر است، بلکه می تواند 35 درصد از هزینه های ساخت را نیز کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]قدرت airframe نه تنها برتری دارد بلکه می تواند ۳۵ درصد از هزینه های تولید را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدنهء هواپیما (اسم)
airframe

انگلیسی به انگلیسی

• framework and external covering of an aircraft

پیشنهاد کاربران

airframe ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پیکر
تعریف: مجموعۀ هواگَرد به علاوۀ ارابۀ فرود، به استثنای موتور یا موتورها و سامانه‏ها و تجهیزات و تسلیحات و اقلام برداشتنی

بپرس