air vent

جمله های نمونه

1. There was a small air vent in the ceiling.
[ترجمه علی] دریچه ی هوای کوچکی در سقف وجود داشت
|
[ترجمه سجاد] محفظه ای برای تخلیه
|
[ترجمه گوگل]یک دریچه هوای کوچک در سقف وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در سقف اتاق یک دریچه هوایی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hood over the air vent is loose.
[ترجمه علی] هود بالای دریچه ی هوا شل شده است
|
[ترجمه گوگل]کاپوت بالای دریچه هوا شل است
[ترجمه ترگمان]کاپوت بالای دریچه شل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Open the air vent with a radiator key and see if air or gas is forced out.
[ترجمه گوگل]دریچه هوا را با یک کلید رادیاتور باز کنید و ببینید که آیا هوا یا گاز با فشار خارج شده است
[ترجمه ترگمان]هوای آزاد را با یک کلید رادیاتور باز کنید و ببینید که آیا هوا یا گاز تخلیه می شود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Due to the compact design the Air Vent Valve requires minimum space.
[ترجمه گوگل]با توجه به طراحی جمع و جور، شیر هواکش به حداقل فضا نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل طراحی فشرده سوپاپ اطمینان هوا به حداقل فضای نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This air vent will become a renewed facility of iron - smelting industry.
[ترجمه گوگل]این دریچه هوا تبدیل به تاسیسات تجدید شده صنعت ذوب آهن خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این تهویه هوا به یک کارخانه ذوب آهن تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bumper's each angle is embellishing the small air vent, manifested complete bikes's width to increase.
[ترجمه گوگل]هر زاویه سپر دریچه هوای کوچک را تزیین می کند، که عرض کامل دوچرخه ها را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این زاویه باعث می شود تا دریچه تهویه مطبوع کوچک باشد و عرض این موتورها به طور کامل افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Complete with the new innovative air vent that helps eliminate colic symptoms.
[ترجمه گوگل]با دریچه هوای ابتکاری جدید که به از بین بردن علائم کولیک کمک می کند، کامل شود
[ترجمه ترگمان]با خالی کردن هوای تازه جدید که به حذف علائم قولنج کمک می کند کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Plug the fixed containers around air vent of F . O . tanks.
[ترجمه گوگل]ظروف ثابت را در اطراف دریچه هوای F وصل کنید O تانک ها
[ترجمه ترگمان]ظروف ثابت را در اطراف دریچه کولر نصب کنید ا تانک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Equipped with professional screw and air vent design to ensure high output and economic energy cost.
[ترجمه گوگل]مجهز به طراحی حرفه ای پیچ و دریچه هوا برای اطمینان از خروجی بالا و هزینه اقتصادی انرژی
[ترجمه ترگمان]مجهز به screw حرفه ای و طراحی تهویه هوا برای تضمین بازدهی بالا و هزینه انرژی اقتصادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Turn on that bloody air vent.
[ترجمه گوگل]آن دریچه هوای خونی را روشن کنید
[ترجمه ترگمان]اون دریچه لعنتی رو روشن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So often easily design overflow and air vent at inappropriate location, making casting generated gas hole.
[ترجمه گوگل]بنابراین اغلب به راحتی سرریز و دریچه هوا را در مکان نامناسب طراحی کنید، و باعث ایجاد سوراخ گازی در ریخته گری می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین اغلب به سادگی سرریز شدن طراحی و تخلیه هوا در محل نامناسب و ایجاد ایجاد حفره گاز ایجاد شده را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A unique air vent system which helps prevent nipple collapse.
[ترجمه گوگل]یک سیستم دریچه هوای منحصر به فرد که به جلوگیری از فرو ریختن نوک پستان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم تهویه هوای منحصر به فرد که به جلوگیری از فروپاشی نوک پستان کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before feeding water, air vent valves, pressure gauge valve, water level gauge, burner supply valve and steam supply valve should be opened fully. Other valves and checking manhole close.
[ترجمه گوگل]قبل از تغذیه آب، دریچه های دریچه هوا، شیر فشار سنج، سطح آب، شیر تامین مشعل و شیر تامین بخار باید به طور کامل باز شوند سایر دریچه ها و منهول بررسی بسته می شوند
[ترجمه ترگمان]قبل از تغذیه آب، شیره ای تخلیه هوا، سوپاپ اطمینان، سوپاپ اطمینان، سوپاپ تامین بخار و سوپاپ تامین بخار باید به طور کامل باز شوند دریچه های دیگر دریچه بسته می شود و دریچه را می بندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I found a small but perfectly-formed hailstone on my knee, which must have got in through the air vent.
[ترجمه گوگل]یک تگرگ کوچک اما کاملاً شکل روی زانویم پیدا کردم که حتماً از دریچه هوا وارد شده بود
[ترجمه ترگمان]من یک تکه کوچک اما کاملا کامل روی زانوهام پیدا کردم که باید از دریچه هوا رد شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were found dead at Dover after Mr Wacker allegedly closed the air vent on the truck s side.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه آقای واکر دریچه هوای سمت کامیون را بست، مرده آنها در دوور پیدا شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از اینکه آقای Wacker دریچه کولر را بر روی کامیون بستند، در دوور یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] هواکش، دریچه هوا
[آب و خاک] مجرای هوا

انگلیسی به انگلیسی

• passage through which air may enter or escape

پیشنهاد کاربران

دریچه تهویه هوا
air vent
air vent = دریچه کولر و بخاری ( ماشین )
air vent
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

تهویه

بپرس