دو معنی اصلی دارد:
معنای واقعی: قرار دادن چیزی در معرض هوای تازه برای از بین بردن بو یا بهبود تازگی، مانند تهویه اتاق یا لباس.
معنای استعاری: بیان افکار، شکایات یا احساسات به صورت آشکار، معمولاً برای رفع تنش یا سوء تفاهم.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ ventilate, freshen up, express, voice, open up
مثال؛
He left the windows open to air out the room.
She needed to air out her frustrations after a stressful day.
The coach encouraged the players to air out their concerns before the big game.
معنای واقعی: قرار دادن چیزی در معرض هوای تازه برای از بین بردن بو یا بهبود تازگی، مانند تهویه اتاق یا لباس.
معنای استعاری: بیان افکار، شکایات یا احساسات به صورت آشکار، معمولاً برای رفع تنش یا سوء تفاهم.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ ventilate, freshen up, express, voice, open up
مثال؛
یه نفر نوار را از ماشین دزدیده. چون ما بخاطر اینکه بوی بد از ماشین بیرون بره پنجره ماشین را باز گذاشتیم
به هوا خوری رفتن، به هوا خوری بردن
جریان پیدا کردن هوا ( در چیزی ) . . . مثل اتاق رو گردگیری میکنیم پنجره رو باز میکنیم هوا جریان پیدا میکنه تا بو از بین بره.
هوا را معطر کردن
فعل عبارتی، به معنای در معرض هوا قرار دادن پهن کردن در هوای آزاد به منظور از بین رفتن رطوبت یا بوی آن