1. Open the air hole; the fire is dying down.
[ترجمه گوگل]سوراخ هوا را باز کنید؛ آتش در حال خاموش شدن است
[ترجمه ترگمان]دریچه هوا را باز کنید، آتش خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. After setting air hole, the fault is removed.
[ترجمه گوگل]پس از تنظیم سوراخ هوا، عیب برطرف می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از ایجاد سوراخ هوا، خطا حذف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is an air hole here. Please scrape it and have a repair.
[ترجمه گوگل]اینجا یک سوراخ هوا وجود دارد لطفا آن را خراش دهید و تعمیر کنید
[ترجمه ترگمان]اینجا یک سوراخ هوایی است لطفا آن را خراش بدهید و تعمیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In another embodiment, the enclosure may include an air hole formed therein for remaining open to allow air to escape therefrom upon the receipt of the fecal matter into the enclosure.
[ترجمه گوگل]در تجسم دیگر، محفظه ممکن است شامل یک سوراخ هوا باشد که برای باز ماندن در آن ایجاد شده است تا اجازه دهد هوا از آن پس از دریافت مواد مدفوع به داخل محفظه خارج شود
[ترجمه ترگمان]در یک تصویر دیگر، فضای بسته ممکن است شامل یک حفره هوایی باشد که در آن برای باز ماندن باز می ماند تا به هوا اجازه فرار از آن به هنگام دریافت ماده مدفوع در محوطه را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Intorduction of air hole weld defect in Skelp connection Weiding of HF welded Steel Pipe Mill, analysis of the cause of formation, and bring forward means of troubleshooting.
[ترجمه گوگل]معرفی عیب جوش سوراخ هوا در اتصال Skelp ویدینگ آسیاب لوله فولادی جوش داده شده HF، تجزیه و تحلیل علت تشکیل و ارائه ابزارهای عیب یابی
[ترجمه ترگمان]ایجاد نقص در ایجاد نقص در اتصال هوا در اتصال Skelp of of welded Steel Pipe میل، تجزیه و تحلیل علت تشکیل و آوردن وسایل به جلو برای رفع اشکال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A part of Air hole.
7. The utility model comprises a jar body, a jar lid, an air hole, a cushion ring, internal screw threads and external screw threads.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی شامل بدنه شیشه، درب شیشه، سوراخ هوا، حلقه بالشتک، رزوه های پیچ داخلی و رزوه های پیچ خارجی است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی شامل یک بدنه شیشه، یک سرپوش شیشه ای، یک حفره هوایی، حلقه cushion، پیچ داخلی پیچ و پیچ external خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. About the link between valve body and copper pipe, using advanced welding procedure, brazing alloy in place, without air hole and penetrator, flexible on-off.
[ترجمه گوگل]درباره پیوند بدنه شیر و لوله مسی، با استفاده از روش جوشکاری پیشرفته، آلیاژ لحیم کاری در محل، بدون سوراخ هوا و نفوذگر، روشن و خاموش انعطاف پذیر
[ترجمه ترگمان]در مورد پیوند بین بدنه شیر و لوله مسی، با استفاده از روش جوشکاری پیشرفته، آلیاژ brazing در مکان، بدون سوراخ هوا و penetrator، انعطاف پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Palygorskite hole: palygorskite cut to the various flower - shaped air hole, and melt - processing.
[ترجمه گوگل]سوراخ پالیگورسکیت: پالیگورسکیت برش به گل های مختلف - سوراخ هوا، و ذوب - پردازش
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Using full vector orthogonal function model of the auxiliary air hole pattern of cut-off characteristics of optical fiber were discussed.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل تابع متعامد بردار کامل الگوی سوراخ هوای کمکی ویژگیهای برش فیبر نوری مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مدل تابع متعامد بردار متعامد برای الگوی حفره هوایی کمکی از ویژگی های قطع فیبر نوری مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید