فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: air-dries, air-drying, air-dried
حالات: air-dries, air-drying, air-dried
• : تعریف: to allow to dry by the process of evaporation into the air rather than by the use of an appliance.
- We air-dry our clothes to save electricity.
[ترجمه گوگل] برای صرفه جویی در مصرف برق، لباس هایمان را با هوا خشک می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما برای صرفه جویی در برق، لباس هایمان را خشک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما برای صرفه جویی در برق، لباس هایمان را خشک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- With her new short haircut, she can quickly air-dry her hair.
[ترجمه گوگل] با مدل موی کوتاه جدیدش، او می تواند به سرعت موهایش را با هوا خشک کند
[ترجمه ترگمان] با موهای کوتاه و کوتاه او می تواند به سرعت موهای او را خشک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با موهای کوتاه و کوتاه او می تواند به سرعت موهای او را خشک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: sufficiently dry that exposure to the air will not cause evaporation.
- Wood should be air-dry to burn efficiently.
[ترجمه گوگل] چوب باید در هوا خشک شود تا به طور موثر بسوزد
[ترجمه ترگمان] چوب باید خشک باشد تا به طور موثر بسوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چوب باید خشک باشد تا به طور موثر بسوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید